بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
...و رسید روزیکه آخرین معصوم روی زمین تنها شد تا تنهایی و غربتش ننگی باشد بر پیشانی بنی آدمیان، که از خود مهربانی را دور کرده اند که ضامن سعادت دنیا و آخرتشان است. آجـــــرکــــ یا بقیــــة الله موسسه عترت نور
شهادت امام حسن عسگری علیه السلام رو به محضر امام زمان (ارواحنا له الفدا) و نایب بر حقش و تمام شیعیان و دوست داران اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنم.در کتاب اصول کافی،جلد یک شیخ کلینی(ره) داستانی جالب از امام حسن عسگری علیه السلام نقل می کند که برای پزشکان و متخصصان باید قابل توجه باشد و تحقیق بر روی آن حتماً نتیجه شگرفی در علم پزشکی ایجاد خواهد کرد و سلامتی بیماران قلبی را در پی خواهد داشت و امیدوارم مورد توجه پزشکان متخصص قلب و عروق قرار بگیرد و داستان از این قرار است:
{(سابقا رسم بود (و اکنون نیز کم و بیش دیده می شود) که برای کم کردن فشار خون یا صاف نمودن آن،فصد می کردند، رگی را سوراخ می نمودند، تا از آن مقداری خون بیرون بیاید و به آن شخصی یا طبیبی که این کار را می کند (رگزن) می گفتند؛
یک نفر رگزن نصرانی می گوید: امام حسن عسکری (علیه السلام) هنگام ظهر مرا طلبید و رگی از بدنش را به من نشان داد و فرمود: این رگ را بزن!. من آن رگ را نمی شناختم، با خود گفتم: کاری عجیب تر از این ندیده ام، از یک سو به من دستور می دهد، رگی را که نمی شناسم، بشکافم و از سوی دیگر هنگام ظهر که وقت رگ زدن نیست، این دستور را به من میدهد. به هر حال، سخنش را اطاعت کردم و آن رگ مورد نظر امام را زدم و محل آن را بستم،
به من فرمود: در همین خانه درانتظار من باش. وقتی که شب شد، مرا طلبید و فرمود: محل بسته را باز کن، باز کردم، سپس فرمود: ببند، بستم. فرمود: در این خانه در انتظار من باش، وقتی که نصف شب شد مرا طلبید و فرمود: محل بسته را باز کن، من بیشتر از آغاز کار، تعجب کردم، در عین حال سکوت کردم، وقتی که محل بسته را گشودم خون سفیدی مانند نمک بیرون آمد، سپس به من فرمود: ببند، محل را بستم، بازفرمود: در خانه باش. هنگامی که صبح شد به سرپرست مخارج خانه اش فرمود: سه دینار به من بدهد، او سه دینار به من داد و من از خانه آن حضرت بیرون آمدم.
این موضوع همچنان برایم مبهم بود تا اینکه نزد بختیشوع (طبیب معروف مسیحی) رفتم و ماجرارا به او گزارش دادم...
و آنگاه که خدا به عیسی بن مریم گفت : آیا تو به مردم گفتی که مرا و، مادرم را سوای الله به خدایی گیرید؟ گفت : به پاکی یاد می کنم تو را نسزد مرا که چیزی گویم که نه شایسته آن باشم اگر من چنین گفته بودم تو خود می دانستی زیرا به آنچه در ضمیر من می گذرد دانایی و من از آنچه در ذات تو است بی خبرم زیرا تو داناترین کسان به غیب هستی
گاهى سؤال و توبیخ یک بی گناه، براى هشدار به دیگران است. «ءأنت قلت» گاهى به در مىگویند تا دیوار بشنود. و اینگونه خداوند برای فهم ما سخن خود را مفهوم تر به عقل انسان و گاه با ادبیات عامه فهم بیان می کند.
در علت اینکه مسیحیان چرا حضرت عیسی را خدا می دانند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- متولد شدن از مادر، بدون وجود پدر
2- زنده کردن مردگان و برخیزاندن آنها از قبر
3- خلق کردن پرنده ای از گل و دمیدن در آن و جان گرفته گل پرنده ای شکل
4- شفاء کور مادر زاد و شفای بیماری پیسی
این عکس رو خیلی قبل پیش دیده بودم، امروز بعد از مدتها دوباره دیدمش بفکرم رسید بزارم تو وبلاگ تا حال و هوایی عوض کنیم.موقع نیگا کردن عکس، یک حس عجیب و غریبی به آدم دست میده که گذشت زمان رو به یاد میاره که فرنگی ها یهش میگن: نوستالژی؛موسسه عترت نور
{نوستالژی:دلتنگی برای میهن،احساس غربت به فارسی روان میشود یادمان یا یادمانه نوستالژی را می توان در احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیتهای گذشته، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاهاست. واژهنامه انگلیسی آکسفورد، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاهاست، تعریف کردهاست.
پانوشت: وقتی پترس با انگشتش مانع شکستن سد خیالی و افسانه ای شد، ما دهقان فداکار را داشتیم که به خاطر سد کردن راه قطار یک دست مفصل کتک از لوکوموتیو ران خورد...!
وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ
بااین دلایل روشن نزد بنی اسرائیل آمدی ، من آنان را از آسیب رساندن به تو بازداشتم.
اولین وب سایتی که می خوام تویه وبگردی پیکایل براتون معرفیش کنم، جستجوگر هوشمند فراگیر فارسی "سلام" هست. حتما شما هم تویه وبگردی هاتون به جستجوگر های فارسی برخورد کردین که کارایی و قدرت چندانی نداشتند و شما بعد از چندبار استفاده از اونا، استفاده از جستجوگر های خارجی رو ترجیح دادین اما امروز می خوام جستجوگری رو بهتون معرفی کنم که حتماً نظرتون رو عوض خواهد کرد:موسسه عترت نور
جستجوگر هوشمند "سلام" امکانات عالی و نتایج جستجو مفیدی داره و به جرات میشه گفت کامل تر، دقیق تر و هوشمندتر از گوگل، یاهو و بینگ عمل می کنه که علت اونم استفاده هوشمندانه اون از جستجوگر های ذکر شده است و البته با استفاده از الگوریتم های اختصاصی سازگار با ویژگی های زبان فارسی، افزایش مضاعف دقت جستجوهای عبارات فارسی را هم به همراه داشته است.
من عبارت "مقالات علمی کامپیوتری" رو تو "سلام" و "گوگل" مقایسه کردم و نتیجه ای که "سلام" به شما نشون می ده به دلیل امکانات اون، خصوصاً حذف سایت های تبلیغاتی خیلی کاربردی تر و بدرد بخور تره و 80 درصد نتایج گوگل رو شما میتونید تو جستجوی عباراتتون تو سلام بدست بیارید که البته می تونید نسبت این شباهت رو با استفاده از امکانات بیشتر جابجا کنید.
لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْداً لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعًا
مسیح ابایی نداشت که یکی از بندگان خدا باشد و ملائکه مقرب نیز ابایی ندارند هر که از پرستش خداوند سر باز زند و سرکشی کند ، بداند که خدا همه را در نزد خود محشور خواهد ساخت.
بفرمایید حدیث:
امام علی علیه السلام:
هر ظرفی از انچه در ان می نهند پر شود ، مگر ظرف دانش که هر چه در ان می نهند فراختر می شود.موسسه عترت نور
پانوشت: الهی! در دل دوستان تو، نور عنایت پیداست و جان ها در آرزوی وصال تو حیران و شیداست چون تو مولا که راست؟ و چون تو دوست کجاست؟ الهی طمعاً فی رأفتک..! وارحمنی یا مولای...
وَکَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا(نسا-165)
خداوند با موسى به طرزى خاص (بىپرده و بدون واسطه) سخن گفت.(به خواندن همه تورات به سمع او در یک قیام 72 ساعته)
بسم الله الشافی ، بسم الکافی ، بسم الله المعافی ، بسم الله الذی لایضر مع اسمه شی ء و لاداء فی الارض و لافی السماء و هو السمیع العلیم. ))
و سخن این بود:
على علیه السلام هزاران شاهد در غدیر خم داشت، ولى نتوانست حقّ خود را بگیرد، در حالى که اگر یک مسلمان دو شاهد داشته باشد، حقّ خود را مىگیرد!
پانوشت: چندی پیش مطلبی خوندم در مورد دلایل عروج حضرت مسیح و دلایلی بر رد ادعای تثلیث که خیلی زیبا و دلچسب بیان شده بود انشالله بعداً تو قالب یک ناشنیدنی میارم.
پانوشت2:
اعتماد بخدا، بهای هر چیز گرانبها و نردبانی به سوی هر بلندایی است.
امام جواد الائمه علیه السلام
نشر توسط پیکایل؛ منبـــــع: کتــــاب بحـــــارالانــــــوار
به همــت مــرکز تحقیقــات رایانه ای قائمــیه اصفــهان
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که نشسته بودند، ناگهان لبخندی بر لبانشان نقش بست، به طوری که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان علــت خنــده را پرسیدند.
حضرت فرمودند:
دو نفر از امت من می آیند و در پیشگاه پروردگار قرار می گیرند؛ یکی از آنان میگوید: خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال می فرماید: حق برادرت را بده! عرض می کند: خدایا! از اعمال نیک من چیزی نمانده متاعی دنیوی هم که ندارم.موسسه عترت نور
آنگاه صاحب حق می گوید: پروردگارا! حالا که چنین است از گناهان من بر او بار کن! پس از آن اشک از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد و فرمودند: آن روز، روزی است که مردم احتیاج دارند گناهانشان را کسی حمل کند. خداوند به آن کس که حقش را می خواهد می فرماید: چشمت را برگردان، به سوی بهشت نگاه کن، چه می بینی؟ آنوقت سرش را بلند می کند، آنچه را که موجب شگفتی اوست از نعمت های خوب میبیند، عرض می کند: پروردگارا! اینهابرای کیست؟
خداوند می فرماید: برای کسی است که بهایش را به من بدهد. عرض می کند: چه کسی می تواند بهایش را بپردازد؟ خداوند می فرماید: تو. می پرسد: چگونه من میتوانم؟ می فرماید: به گذشت تو از برادرت. عرض می کند: خدایا! از او گذشتم. بعد از آن، خداوند می فرماید: دست برادر دینی ات را بگیر و وارد بهشت شوید!
آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: پرهیزکار باشید و مابین خودتان را اصلاح کنید!
نشر توسط پیکایل؛ منبـــــع: کتــــاب بحـــــارالانــــــوار
به همــت مــرکز تحقیقــات رایانه ای قائمــیه اصفــهان
لاَ یُکَلِّــفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا
خدا هیچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلف نمی کند.
شخصی یکی از قوانین مذهبی را شکسته و خطا کار شده بود. خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت: هلاک شدم! هلاک شدم! پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید: چه کار کرده ای؟ مرد گفت: در ماه رمضان با زنم همبستر شده ام. اکنون چاره چیست؟ حضرت فرمود: یک نفر غلام بخر و آزاد کن! مرد گفت: نمی توانم. پیامبر صلی الله علیه و آله: دو ماه روزه بگیر! مرد: توانای دو ماه روزه گرفتن ندارم.موسسه عترت نور
پیامبر صلی الله علیه و آله: برو شصت فقیر را غذا بده! مرد: برای خوراک دادن شصت نفر فقیر وسیله ای ندارم. پیامبر صلی الله علیه و آله کمی سکوت کرد. در این وقت شخص دیگری وارد شد و یک سبد خرما به پیغمبر تقدیم کرد. حضرت فرمود: این سبد خرما را ببر و در بین مردم فقیر تقسیم کن!
مرد عرض کرد: ای پیامبر خدا! در سراسر این شهر هیچ کس از من فقیرتر نیست. حضرت خندید و گفت: بسیار خوب، برو این خرماها را میان زن و فرزندانت تقسیم کن.
منبع:
نشر توسط پیکایل؛ منبـــــع: کتــــاب بحـــــارالانــــــوار
به همــت مــرکز تحقیقــات رایانه ای قائمــیه اصفــهان
سر،نوشت:چنان برای آینده برنامه ریزی کن که گویی هرگز نمیمیری و چنان آماده مرگ باش که گویی لحظه های آخر عمر را سپری می کنی.امام علی علیه السلام.
مردی برای ابوذر غفاری گفت: چیزی از علم را به من هدیه کن. ابوذر در پاسخ نوشت: علم، بسیار است ولی اگر بتوانی به آنکه دوستش داری، بدی نرسانی، چین کاری را انجام بده (که بهتر از علم است).
او گفت: مگر کسی به چیزیکه دوستش دارد بدی می کند؟موسسه عترت نور
ابوذر گفت: آری، تو جانت را از همه چیز بیشتر دوست داری، وقتی که گناه کردی، در حقیقت به جان خود بدی نموده ای (چرا که گناه برای انسان، هم ضرر دنیوی دارد و هم ضرر آخرتی)
امام صادق علیه السلام به معتب مسؤول خرج خانه خود فرمودند: معتب اجناس در حال گران شدن است ما امسال در خانه چه مقدار خوراکی داریم؟ معتب: عرض کردم: به قدری که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش! معتب عرض کرد: یابن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد.موسسه عترت نور
امام صادق علیه السلام فرمودند: سخن همین است که گفتم، همه گندم ها را در اختیار مردم بگذار و بفروش! معتب می گوید: پس از آنکه گندم ها را فروختم و نتیجه را به امام اطلاع دادم.
امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از این، نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر؛ نان خانه من ازاین پس، باید نیمی از گندم و نیمی از جو باشد و نباید با نانی که در حال حاضر توده مردم مصرف می کنند، تفاوت داشته باشد.من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم، ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی اقتصاد و محاسبه در زندگی را رعایت کرده باشم.
شنیدم جدیداً تعدادی از مردم بعضی از وسایل و مواد غذایی (رب،روغن،لبنیات مدت دار و...) را می خرند و انبار می کنند (از چند عدد تا چند کارتن) و هفته بعد و یا چند ماه بعد گه گران شد آن را می فروشند!!! احتکار به همین راحتی!؟ آیا ما شیعه این امامیم!؟
بعد همین ما؛ می نشینیم و از ژاپن می گویم که زلزله شد و مردم به فروشگاها هجوم نیاوردند و فقط به اندازه نیاز وسایل و مواد غذایی خریداری کردند!؟
یا مقیل الاثرات نادیده بگیر و ببخش و دلمان را زنده کن چه به حال و روزمان آمده حرص و هوس سراپایمان را گرفته...
پانوشت:و ما هی در قنوت بگوییم یا مهدی خدا کند که بیایی و تو مولا جان ندا کنی؛ خدا کند که بخواهی!
نشر توسط پیکایل
به همــت مــرکز تحقیقــات رایانه ای قائمــیه اصفــهان