معرفی کتاب: پیامبران و امامان در رسیدن به علوم بیشتر زحمت کشیده اند یا دانشمندان؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛ یکی از شُبهاتی که پیرامون انبیاء الهی و امامان معصوم وجود داره اینکه؛ آیا اونها تمام آگاهی ها،علوم و اسرار رو بعد از رسیدن به مقام نبوت یا امامت بدست آوردند؟ آیا اونها برای بدست آوردن این علوم زحمتی متحمل شده اند یا به محض رسیدن به این مقام با انتخاب خداوند تمام علوم به اونها عطا شده؟! که اگه اینطور باشه میشه گفت دانشمندان برای یادگیری و دانش زحمت های زیادتری متحمل شده اند!
جواب این سوالات بخوبی در فصل اوّل کتاب پر محتوی انسان 250 ساله در بخش "پیامبراعظم" اومده، البته نه اینکه کتاب سعی در پاسخ به این سوالات داشته باشه، بلکه در آغاز این بخش اشاره ای به بعثت پیامبر خاتم شده و در میان کلام به این موضوع بدون داشتن هدف پاسخ، به جواب سوالات بالا اشاره ای شده، البته بدیهی هستش که اگه هدف پاسخ به سوالات بالا می بود جواب باحوصله و تخصصی تری می طلبید. بهرحال این قسمت از کتاب رو برای مطالعه و پاسخ به این سوال می زارم .
بعثت خاتم، آغاز بیداری
خود آن حضرت، بنابر حدیث متواتر و معروف، فرمود: «بُعِثتُ لأُتمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق ». بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مَکرمت هاى اخلاقى و فضیلت هاى روحى بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد. تا کسى خود داراى برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد؛ لذا در اوایل بعثت، خداوند متعال خطاب به پیغمبر مى فرماید: «وَ إنّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم». ساخته و پرداخته شدن پیغمبر، تا ظرفى بشود که خداى متعال آن ظرف را مناسب وحى خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛
لذا وارد شده است که پیغمبر اکرم که در جوانى به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاى هنگفتى از طریق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بین مستمندان تقسیم کردند. در این دوران که دوران اواخر تکامل پیغمبر و قبل از نزول وحى است دورانى که هنوز ایشان پیغمبر هم نشده بود پیغمبر از کوه حرا بالا مى رفت و به آیات الهى نگاه می کرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمین، به این خلایقى که در روى زمین با احساسات مختلف و با روش هاى گوناگون زندگى می کنند. او در همة اینها آیات الهى را می دید و روز به روز خضوع او در مقابل حق، خشوعِ دل او در مقابل امر و نهى الهى و ارادة الهى بیشتر مى شد[1] آنان به مرحله ای از کمال رسیده اند که قهراً به بخشی از علم غیب با اذن الهی واقف هستند.[2]