نادیدنی(33): خطر مین...
بسم الله الرحمن الرحیم
چه زیباست این گلزار، گویا هر گلی نشانی از شهیدی است که در این منطقه دعوت حق را لبیک گفته است. چند روزی میشه که از اولیّن سفر جنوب برگشتم واقعاً جایتان خالی بود، من تا بحال کتابهای متعددی از دفاع مقدس و عملیات هاش خونده بودم و فکر می کردم با جبهه آشنام امّا واقعاً شنیدن کی بود مانند دیدن... سفر جنوب رو به همه شما پیشنهاد می کنم عجب روزءی بود که نصیب ما شد، مناطق عملیاتی واقعاً دیدن دارد آنجا که شهدا برای دفاع از دین، ناموس و کشورشان جلو تیرهای دشمن می ایستادند. باید که دید محورهای عملیاتی شرهانی، فکه، شلمچه، طلائیه و... فتح المبین را، فتح المبین را به قتلگاه هایش می شناسند آنجا که شهیدان خود را در عاشورای روزگار خویش به حضرت سید الشهدارساندند.
برای ما نیز عاشورا و کربلایی است که ما را به سوی خود می خواند.
{سید شهیدان اهل قلم،مرتضی آوینی}
پ.ن بی ربط: در جاده انقلاب روی تابلوئی نوشته بود؛
جاده لغزنده است، دشمنان به شدت مشغول کارند، با احتیاط برانید...سبقت از ارزشها ممنوع... دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است...حداکثر سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد اگر پشتیبان ولایت نیستید، کمربند دشمن را نبندید. با دنده لج حرکت نکنید... انحراف به چپ و راست یعنی سقوط در دره هلاکت؛
با وضو وارد شوید، این جاده مطهر به خون شهداست...
- ۹۱/۱۲/۲۴
بابا جون، بچه حزب اللهی ها باید این نمیشه ها و نشدن هارو کنار بزنن وگرنه دیگه امیدی به کسی نیست.
میشه، انشاالله به زودی هم میشه.
این نکته ی گرامری رو نمی دونستم!! جالب بود.
-----
من این عکسارو که می بینم و اینکه می فهمم سایر دوستان دعوت شدن به منزلگاه شهدا و من جا موندم جداً غصه می خورم. خیلی متاسفم. می دونم برای چی دوباره دعوتم نکردن....
خوش به سعادتتون.