ناشنیدنی (27): ضجه شیطانـــ....
رسول اکرمفرمودند: هنگامی که خداوند از بنده اش راضی شد به عزرائیل می فرماید: از جانب من نزد فلانی برو و روح او را برایم بیاور، آنچه که از اعمال نیک انجام داده است، کافی است. من او را امتحان نمودم و او را در جایگاه ارجمندی که مورد علاقه من است ، یافتم.
عزرائیل همراه پانصد فرشته که با آنها شاخه های گل و دسته های ریشه دار گل زعفران است از بارگاه الهی به زمین نزول می کنند و نزد آن بنده صالح می آیند و هر کدام از آن فرشتگان از او به چیزی بشارت می دهند که دیگری به چیز دیگر بشارت می دهد.
در آن هنگام فرشتگان با شاخه های گل و دسته های زعفران که در دست دارند برای خروج روحش، از دو طرف و در دو صف طولانی می ایستند، تا با چنین جلال و شکوه، از روح آن بنده ی صالح خداوند استقبال کنند.
در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...
هنگامی که ابلیس رئیس شیطان ها، آن منظره را می بیند، دو دستش را بر سرش نهاده و نعره و فریاد می کشد.
پیروانش وقتی که او را چنین وحشتزده می بینند می پرسند: ای بزرگ ما! مگر چه حادثه ای رخ داده است که چنین بر افروخته شده ای؟ ابلیس می گوید مگر نمی بینید که این بنده ی خدا تا چه اندازه مورد احترام و کرامت واقع شده است؟ شما کجا بودید که نتوانستید او را گمراه کنید؟ شیاطین می گویند: ما تلاش و کوشش خود را در مورد گمراه کردن او انجام دادیم، ولی او از ما پیروی و فرمانبرداری نکرد.
پانوشت بی ربط: از شهید بزرگوار چمران پرسیدند: تعهد بهتر است یا تخصص؟ گفت: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم.
اما میگویم " آن کس که تـخـصـص نـــدارد و کـاری را میپذیـردبـی تـــقـــواســـت".
سلام.بسیار عالی بود.ممنون.ولی فکرکنم این قسمتو اشتباه تایپی کردین؛
ما تلاش و کوشش خود را در مورد گمراه کردن او انجام "ندادیم"(دادیم باید باشه دیگه؟آره؟)، ولی او از ما پیروی و فرمانبرداری نکرد.