ناشنیدنی (34): 4 آذوقه برای طی کردن بیابان ها دنیا و آخرت...
بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ابراهیم پسر ادهم و فتح موصلی هر دو نقل می کنند؛
در بیابان همراه قافله می رفتم، احتیاجی برایم پیش آمداز قافله دور شدم ناگهان دیدم پسر بچه ای تنها راه صحرا را در پیش گرفته، گفتم: سبحان الله! در بیابان بی آب و علف این پسرک چه می کند! نزدیک او رفته سلام کردم، جواب داد. گفتم: کجا می روید! گفت: به زیارت خانه خدا. گفتم: عزیزم تو کوچک هستی زیارت خانه خدا هنوز بر شما واجب نشده. گفت: ندیده ای کودکان کوچکتر از من مرده اند؟!
گفتم: پس توشه و مرکب سواریت کو؟ گفت: توشه ام تقوا و سواریم پاهای من است و با همین توشه و سواری به نزد مولای خود می روم. گفتم: من هیچگونه غذایی با تو نمی بینم؟ پرسید: پیر مرد! آیا درست است کسی تو را دعوت کند و تو از خانه غذای خودت را به خانه او ببری؟
در پاسخ گفتم: نه. گفت:کسی که مرا به خانه اش دعوت کرده او آب و نانم را خواهد داد. گفتم: پای بردار عجله کن! تا به قافله برسی. گفت: بر من لازم است سعی و کوشش کنم و بر اوست مرا برساند، نشنیده ای خداوند می فرماید: (الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین): آنان که در راه ما کوشش می کنند ما هدایتشان می کنیم. خداوند با نیکی کنندگان است.
ادامه مطلب؛
در این وقت که من با او صحبت می کردم جوان خوش سیما با لباس سفید پیش آمد، بر آن پسر سلام کرد و او را به آغوش کشید. من روی به آن جوان کرده و گفتم: تو را به آن خدایی که این اخلاق زیبا و آراستگی ظاهری را به تو داده این پسر کیست؟ در پاسخ گفت: مگر او را نمیشناسی؟ او زین العابدین، علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است. سپس روی به حضرت نموده گفتم: شما را به حق آباء گرامت سوگند می دهم بگو که این بیابان خشک را چگونه بدون آذوقه طی می کنی؟
فرمود: من آذوقه همراه دارم و آذوقه ام چهار چیز است:
1. من تمام دنیا را در اختیار خدا و ملک او می دانم.
2. همه را بنده و جیره خوار او می دانم.
3. وسائل زندگی و روزی را در دست خدا میدانم.
4.قضا و قدر او را در همه چیز نافذ و جاری می دانم.
گفتم: چه زاد و توشه خوبی است، شما با همین زاد و توشه بیابانهای آخرت را به خوبی طی می کنی چه رسد به بیابانهای دنیا.