مطالب مرتبط:
سلام؛این صحنه رو تو درّه کوی عون ابن علی (علیه السلام) که دیدم یاد لحظه ای افتادم که کره ای ها تو باشگاه آزادی بعد از اتمام بازی، زباله هایی که طرفداران ایرانی رو سکوه ها رها کرده بودن رو داشتن جمع می کردن...!!
واقعاً مایع تاسف بود، القصه جمعه چند هفته پیش که رفته بودیم کوه، کنار یک چشمه آب وایسادیم تا آب واسه درست کردن چای ورداریم که با این صحنه مواجه شدم، درختی که داره از وسط جدا میشه و باد های سنگینی که تو درّه وجود داره امون این درخت رو بریده بود.
یکی از کوهنورد ها، با یک سیم مفتولی درخت رو از بالا بسته تا درخت از هم جدا نشه اما وسط این درخت تو اون شیاری که ایجاد شده یک نفر دیگه اونجا رو بعنوان زباله دونی پسندیده! و زباله هاش رو اونجا رها کرده...!
بسم الله الرحمن الرحیم
چه زیباست این گلزار، گویا هر گلی نشانی از شهیدی است که در این منطقه دعوت حق را لبیک گفته است. چند روزی میشه که از اولیّن سفر جنوب برگشتم واقعاً جایتان خالی بود، من تا بحال کتابهای متعددی از دفاع مقدس و عملیات هاش خونده بودم و فکر می کردم با جبهه آشنام امّا واقعاً شنیدن کی بود مانند دیدن... سفر جنوب رو به همه شما پیشنهاد می کنم عجب روزءی بود که نصیب ما شد، مناطق عملیاتی واقعاً دیدن دارد آنجا که شهدا برای دفاع از دین، ناموس و کشورشان جلو تیرهای دشمن می ایستادند. باید که دید محورهای عملیاتی شرهانی، فکه، شلمچه، طلائیه و... فتح المبین را، فتح المبین را به قتلگاه هایش می شناسند آنجا که شهیدان خود را در عاشورای روزگار خویش به حضرت سید الشهدارساندند.
برای ما نیز عاشورا و کربلایی است که ما را به سوی خود می خواند.
{سید شهیدان اهل قلم،مرتضی آوینی}
پ.ن بی ربط: در جاده انقلاب روی تابلوئی نوشته بود؛
جاده لغزنده است، دشمنان به شدت مشغول کارند، با احتیاط برانید...سبقت از ارزشها ممنوع... دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است...حداکثر سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد اگر پشتیبان ولایت نیستید، کمربند دشمن را نبندید. با دنده لج حرکت نکنید... انحراف به چپ و راست یعنی سقوط در دره هلاکت؛
با وضو وارد شوید، این جاده مطهر به خون شهداست...
حضرت محمد بله به خدایی که مرا به نبوت برگزیده، سوگند همانا شیعیان از وجود او (امام زمان عج) بهره می برند و از نور ولایت او طلب نورانیت می کنند، همانگونه که مردم از خورشید پشت ابر بهره مند می شوند.
وجه تشابه حضرت مهدی(عج) با خورشید پشت ابر را اینجا بخوانید...
پ.ن بی ربط: مردی و مردانگی به زور بازو، سبیل، قد و هیکل نیست، به بلندی همت و حمیت انسان است. به شجـاعت و زیـرکی در ایستـادن مقـابل گناه است.
از سری مطالبی که در انتقال با برنامه مهاجرت با مشکل بر خورده و اینجا با تاخیر ارسال شده.
مشکلات دیروز زندگی...تجربه های امروز زندگی میشن واسه ادامه زندگی... ای کاش این سختی ها فقط پوستمون رو کلفت کنند نه دلمون رو...این عکس واقعاً زیباست...چون این توپ خار دار قبل از تبدیل شدن به این حالت، یک گل زیبا بود که پست اول سایتم رو با عکس اون شروع کردم...اینجــــا ببینید
مطمئنم دل این توپ خار نرم و لطیفه...عجب تکاملی داشت این گل.......
پانوشت:دیگه لازم نیست واسه متفاوت بودن خودت رو به در و دیوار بزنی، خوب که باشی... متفاوتی...! میگن دنیا بد شده...!؟ بنظرم دنیا همون دنیای خوبیکه میشه ازش بهشت رو گرفت این آدمایه دنیا هستن که خیلی بد شدن...! ما خوب باشیم...
پانوشت2:عجیـــب دنیایی شده دنیای ما! خوباش بدن، بدش خوبند... دنیا گولمان نزنه! مبادا بد شیم تا خوب شیم!
از سری مطالبی که در انتقال با برنامه مهاجرت با مشکل بر خورده و اینجا با تاخیر ارسال شده.
درود بر استاد عزیز، حجت السلام پناهیان که افتخار جهان تشیع هستند، و نشان میدهند که اسلام یعنی علم و علم یعنی اسلام و ابای ندارند از حرف متحجران...خداوند طول عمر با برکت بدهد به استاد گرامی که لحظه ای در شناساندن اسلام حقیقی و حذف خراف گری ها و آداب و رسوم نا بجا از پا نمی نشینند.
عکس نوشت: استفاده استاد از لپ تاپ برای من شگفت انگیز و عجیب نبود چون کم و بیش با اخلاق استاد آشنا هستم. هنگامیکه بعضی از جوانان به القای جهان غرب مانع رسیدن به تکنولوژی را، ایمان و اعتقاد خود می پنداشتند ترس از دست دادن ایمان و همزمان با آن نرسیدن به تکنولوژی بزرگترین خطر بود. چون کسی که اعتقادش {یعنی مهمترین بعد انسانی} را از دست بدهد برای منحرف شدن از اهداف و از دست دادن چیز های مهم دیگر نیز واکنشی نشان نخواهد داد.
اللهم عجّل لولیک الفرج
پانوشت2: شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد... خبر از دل پر درد گل نرگس نداشت...!باید اینطور نوشت: چه شقایق و چه گل پیچک و یاس تا نیاید گل نرگس زندگی دشوار است.
از سری مطالبی که در انتقال با برنامه مهاجرت با مشکل بر خورده و اینجا با تاخیر ارسال شده.
پ.ن: یادش بخیر بچه که بودیم سبیل می کشیدیم برای خودمان با مداد، خودکار و زغال تا شبیه پدرمان شویم... ولی حالا افسوس ابرو ور می دارند تا شبیه مادرانشان!!! شوند..
از سری مطالبی که در انتقال با برنامه مهاجرت با مشکل بر خورده و اینجا با تاخیر ارسال شده.
مطالب مشابه؛
تیرک سرگردان اداره برگ.مقصر اصلی پیدا شد؛
وقتی این تابلو رو هنگام رانندگی دیدم، کم مونده بود شاخ در بیارم...! حیفم اومد پیکایل ازش عکس نگیره، چون سوژه ی جالبی بود واسه همین تو مسیر برگشت ماشین رو اونور خیابون نگه داشتم و امدم ازش عکس بگیرم.
فکر کنم تو جشنواره فیلم و عکس همراه تهران هم خودی نشون بده!!
القصه؛ بالاخره زد و مقصر تمام اتفاقات پیدا شد. گویا موضوع از این قراره که بعد از جدول کشی و آسفالت خیابون تیرک برق مونده کنار جدول تو خیابون و اداره برق مدت زیادی که نسبت به جابجایی اون اقدامی نکرده البته جدای تلخند بودن عکس واقعاً باعث تأسف که این اتفاق بین دو اداره برق و سازمان شهرداری اتفاق افتاده.
بی ربط:
چون حال بدم در نظر دوست نکوست دشمن ز جفا گو، ز تنم برکن پوست
چون دشمن بیرحم فرستاده ی اوست بد عهدم اگر ندارم این دشمن دوست
غازی ز پی شهادت اندر تک و پوست وان را که غم تو کشت فاضلتر ازوست
فردای قیامت این بدان کی ماند کان کشتهٔ دشمنست و آن کشتهٔ دوست؟
حضــرت سعــــدی(ره)
ابو شاکر دیصانی رهبر فرقه دیصانیه تعریف می کند که روزی وارد محضر امام صادقشدم و به امام عرض کردم اجازه می فرمایید مطلبی بپرسم؟ حضرت فرموند: از هر چه می خواهی سؤال کن. گفتم: دلیل شما بر این که آفریدگاری دارید چیست؟ حضرت فرمود: وجود خودم...! زیرا وجود خودرا خالی از این دو جهت نمی دانم: یا خود، خویشتن را آفریده ام؟
در این صورت، یا در هنگام ساختن، خود (هستی من) وجود داشته یا وجود نداشته است. اگر (هستی من) وجود داشته و با این حال باز آن را ساخته ام، در این فرض نیازی نبوده و این تحصیل حاصل بوده است و تحصیل حاصل محال است. و اگر در حالی که نبوده ام خودم را ساخته ام، می دانی که معدوم نمی تواند چیزی بسازد. بنابراین، مطلب سوم ثابت می گردد و آن این که برای من صانع و آفریننده ای هست. ابوشاکر بدون اینکه حرفی بزند از مجلس برخواست و رفتـــــ...
{ابو شاکر دیصانی:یکی از رهبران فرقه دیصانیه در قرن 2قمری میباشد که توسط امام صادقهدایت شده است. قضیه هدایت ابوشاکر دیصانی را اینجا بخوانید...
چه زیباست؛ این آسمان را نمی گویم! بلکه آفریننده این تصاویر را می گویم. نقاشی که این نقش را کشیده.گویا خدا روی بوم آسمان برای ما نقاشی می کشد، نقشی که سخن می گوید و قلبی که می تپد و نبض و شعاعش بندگان را فرا می گیرد و فریاد می زند که به بکدیگر مهر ورزید و هنگام نیاز فقط و فقط مرا یاد کنید تا خود همدم شما شوم.حدیث قدسی: هرکه مرا یاد کند همدمش می شوم.هر چه می خواهید بگویید و طلب کنید که از خدای بزرگ باید طلب های بزرگ و زیاد بخواهید.شناخت خدا یعنی اینکه هرچه غیر اوست نیازمند اوست و او بزرگتر از هرچیزیست.موسسه عترت نور
"خدا شناس ترین مردم پر درخواست ترین آنها از خداست" امام علی (علیه السلام)پانوشت:هیچ دقت کرده ای؟ با اینکه معبود می توانست همیشه مچ مان را بگیرد، اما همیشه دست مان را گرفت؟ دوستت دارم معبود من …