پاسخ:
سلام آ سید
امیدوارم سلامت باشی.
در این مورد کمی تحقیق کردم و به یک وبلاگ خوب رسیدم{http://bonyanemarsoos.blogfa.com/post/112}
که در مورد کتاب ارزشمند کافی به آسیب شناسی پرداخته بود و در مورد احادیث مجهول اون مطالب نوشته بود که در مورد این حدیث هم متن زیر رو پیدا کردم اما چون استدلال بنده رو پرسیدی چند خطی در مورد اونچکه به ذهنم می رسه بگم:
صرف نظر از واقفی{آخر مطلب در مورد واقفی ها توضیح دادم} مذهب بودن یکی از روایان حدیث:
خواندن نماز برای پروردگار غیر طبیعی و نا مفهوم است. خدا نیازی به نماز خواندن ندارد یعنی اونچه که در حدیث گفته شده خدا در حال گفتنش است بی مورد است و نیازی به آن نیست چون خدا عالم است و تمام اینها رو می دونه. طوری تو حدیث گفته شده که انگار خدا هم اوقات معینی رو به خوندن نماز به این شکل صرف می کنه.
نگریستن به خدا هم از سوزن، اینطور به نظر می رسه که تشبیه باشه به اینکه بتونیم درک کنیم عظمت خداوند رو.
یعنی نگاه با چشم به عظمت خداوند مثل نگاهی از سوزنیست.
مشکل دیگه ای که هست احساس میشه برای خداوند مکانی تعیین شده که به دنبال اون اگه برای موجودی مکانی تعیین بشه زمان هم مطرح میشه
{مثل اینکه بگیم کسی در یک محلی بود و سوال میشه کی اونجا بود}
و خلاصه با مطرح شدن زمان برای موجودی میشه گفت اون موجود زوال پذیره یعنی گذشت زمان بر روی اون اثر می ذاره که خداوند از تمام اینها مبرا و پاکیزه است.
. اما توضیح وبلاگ
آسیب شناسی کتاب اصول کافی و احادیث آنگروهی از یاران ما از احمد بن محمّد جوهری و
او از علیّ بن أبی حمزه شنیده که گفت : أبو بصیر از امام ابو عبدالله صادق
-علیه السلام- پرسید و من در آنجا حضور داشتم. گفت: فدایت شوم پیامبر خدا
-صلی الله علیه و آله و سلم- را چند بار به معراج بردند؟ امام صادق پاسخ
داد: دو بار! و جبرئیل او را در ایستگاهی متوقّف کرد و گفت: ای محمّد! در
جایت بایست، اینک در مقامی ایستاده ای که هرگز هیچ فرشته و پیامبری در
آنجا توقّف نکرده است. همانا خدای تو نماز می گزارد! پیامبر پرسید: ای
جبرئیل چگونه نماز می گزارد؟! گفت: می گوید: بس پاک و منزّه (هستم) من
خداوندگار فرشتگان و روح هستم، رحمت من بر خشمم پیشی گرفته است. پیامبر
گفت: خداوندا از تو درخواست عفو دارم، از تو درخواست عفو دارم، امام صادق
گفت: و چنان بود که خدا (در قرآن) فرموده است : کان قاب قوسین او ادنی
فاصله اش (به خدا) باندازه دو کمان یا نزدیکتر بود...».
یکی از راویان این خیر چنانکه ملاحظه شد «قاسم بن محمّد جوهری» است. علاّمه مامقانی – رجالشناس معروف شیعی – درباره وی می نویسد :
« فالرجل إما واقفی غیر موثق أو مجهول الحال و
قد رد جمع من الفقهاء روایته، منهم المحقق فی المعتبر». (تنقیح المقال، ج
۲، ص ۲۴ (من ابواب القاف)
یعنی : «این مرد بقولی واقفی مذهب است و
بقولی احوالش شناخته نیست (در هر صورت) گروهی از فقهاء روایت وی را رد کرده
اند که از جملهٔ ایشان، محقّق حلّی در کتاب المعتبر است».
متن روایت نیز از چند جهت ایراد دارد. اوّل
آنکه ظاهر روایت، خدای سبحان را در جایگاه معیّنی نشان می دهد با اینکه
خداوند هیچگاه در مکان محاط نمی شود بلکه به نص قرآن بر همه چیز محیط است :
)أَلاَ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُّحِیطٌ(. (فصلت / ۵۴)
دوّم آنکه نمازگزاردن خدا، امری نامعقول و
خرافی است. سوّم آنکه در آیه «فکان قاب قوسین او ادنی» از فاصله فرشته وحی
با پیامبر سخن رفته است، نه از فاصله پیامبر با خدا! چنانکه سیاق آیات
دلالت بر آن دارد و میفرماید :
(عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی * ذُو مِرَّهٍ
فَاسْتَوَی * وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَی * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی *
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی(. (نجم / ۵-۹)
«او را (فرشته ای) که نیروهای سخت داشت آموزش
داد. (فرشته ای) پرتوان که در افق بالاتر ایستاد. سپس نزدیک شد و فرود
آمد. پس فاصله اش باندازه دو کمان یا نزدیک تر بود».
بنابراین، تفسیری که در روایت آمده موافق با قرآن نیست و موجب رفع اعتماد از روایت می شود.
_______________________________________
واقفه
و واقفی به چه کسی گفته می شود:
فرقه ای می باشد که پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
بر امامت ایشان توقف کردند و امامت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را
نپذیرفتند زیرا در سال های درازی که هارون الرشید امام موسی بن جعفر علیه
السلام را در زندان های بصره و بغداد زندانی کرده بود عده ای از وکلا و
نمایندگان امام موسی بن جعفر علیه السلام در شهرهای مختلف اموال و ثروت
انبوهی نزدشان جمع شده بود و برای آن که این اموال را پس از مرگ امام موسی
بن جعفر علیه السلام به جانشین ایشان یعنی امام رضا علیه السلام نپردازند
منکر امامت امام رضا علیه السلام شدند و بین مردم به دروغ ادعا کردند
که امام موسی بن جعفر علیه السلام کشته نشده است بلکه از انظار غایب شده و
هنوز زنده است.این گروه پس از ظهور معجزات و کرامات فراوان از امام رضا
علیه السلام رفته رفته دست از این توقف کشیدند و هم اکنون اثری از این
فرقه نیست و تمام آن منقرض شده اند.)
یه سوال
خیلی گیر این سوالم
تا حالا توجه کردی؟؟؟!!!؟؟ ما به افرادی مدیونیم که تنها برای خدا کار کردند و کاری به مردم نداشتند !!!!!!!!!پس چرا انقدر بین مردم محبوبند؟؟؟؟؟؟؟
پس واقعا چرا نمیتونیم توی کارامون اخلاص داشته باشیم؟؟؟؟؟