ناشنیدنی: نحوه مناظره در صحف ابراهیم و موسی علیهم سلام
بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
سلام، سلام به همه عاشقان زیباترین وجود ها و نازنین ترین بندگان خدا، اهل بیت پیامبر، امیدوارم تا اینجا نماز و روزه ها تون مقبول درگاه حق قرار گرفته باشه، مطلب ناشنیدنی شیرین و جذابی در مورد حقانیت اهل بیت پیامبر و وصایت بلافصل اون حضرات رو آماده کردم که به شکل مناظره ای جالب توسط یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام بنام هشام انجام گرفته که امیدوارم کامتان رو شیرین کنه؛
وقتی در مورد اهل بیت علیهم السلام حرف می زنم یاد کلام علامه امینی ره می افتم که بعد از اتمام کتاب ارزشمند الغدیر فرموده بودند{نقل به مضمون} : « روز قیامت از تمام کسانیکه وقت مرا با نوشتن این کتاب گرفته اند شکایت خواهم کرد چرا که علی علیه السلام نیازی به اثبات نداشت و من باید در باب فضایل و کرامات مولای متقیان کتاب می نوشتم.»
و امّـــا؛ نحوه مناظره ای در صحف ابراهیم و موسی علیهم سلام
گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام از جمله هشام در محضر آن حضرت بودند، امام به هشام رو کرد و فرمود: « مناظره ای که بین تو و عمر و بن عبید واقع شده برای ما بیان کن!» هشام گفت: « فدایت شوم من شما را خیلی بزرگ می دانم و از سخن گفتن در حضور شما حیا می کنم، زیرا زبانم در محضر شما توان سخن گفتن را ندارد!»
امام فرمودند: « هر وقت ما دستور دادیم شما اطاعت کنید.» هشام گفت: به من اطلاع دادند که عمروبن عبید روزها در مسجد بصره با شاگردانش می نشیند و پیرامون (امامت و رهبری بحث و گفتگو می کند و عقیده شیعه را در مسأله امامت بی اساس می داند). این خبر برای من خیلی سنگین بود. به این جهت از کوفه حرکت کرده، روز جمعه وارد بصره شدم و به مسجد رفتم.
دیدم عمروبن عبید در مسجد نشسته و گروه زیادی گرداگرد او حلقه زده بودند و از او پرسش هایی می کردند و او هم پاسخ می گفت. من هم در آخر جمعیت میان حاضران نشستم. آنگاه رو به عمرو کرده، گفتم: « ای مرد دانشمند! من مرد غریبی هستم، آیا اجازه می دهی از شما سوالی کنم؟ » عمرو گفت: « آری! هر چه می خواهی بپرس.» گفتم: « آیا شما چشم داری؟ گفت: این چه پرسشی است مطرح می کنی، مگر نمی بینی که چشم دارم دیگر چرا می پرسی؟» گفتم: « پرسشهای من از همین نوع است؟»
گفت: « گرچه پرسشهای تو بی فایده و احمقانه است ولی هر چه دلت می خواهد بپرس!» گفتم: « آیا شما چشم داری؟» گفت:« آری! » گفتم: « با چشم چه کار می کنی؟» عمرو گفت: « دیدنی ها را می بینم و رنگ و نوع آنها را تشخیص می دهم. »
در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...
- آیا بینی داری؟
آری!
- با آن چه می کنی؟
با آن بوها را استشمام کرده و بوی خوب و بد را تمیز می دهم.
- زبان هم داری؟
آری!
- با آن چه کاری انجام می دهی؟ با آن حرف می زنم، طعم غذاها را تشخیص می دهم.
- آیا گوش هم داری؟
آری؟
- با آن چه می کنی؟
با آن صداها را می شنوم و از یکدیگر تمیز می دهم.
- آیا دست هم داری؟
آری!
- با آن چه می کنی؟
با دست کار می کنم.
- آیا قلب (مرکز ادراکات) هم داری؟
آری!
- با قلب چه نفعی می بری؟
چنانچه اعضا و جوارح دیگر من دچار خطا و اشتباه شود، قلب اشتباه و خطا را از آنها برطرف می سازد.
- آیا اعضا از قلب بی نیاز نیست؟
نه، هرگز.
- اگر اعضا بدن صحیح و سالم باشند، چه نیازی به قلب دارند؟
اعضا بدن هرگاه در آنچه می بوید یا می بیند یا می شنود یا می چشد، شک و تردید کنند فورا به قلب (مرکز ادراکات) مراجعه می کنند تا تردیدشان برطرف شده یقین حاصل کنند.
- بنابراین خداوند قلب را برای رفع شک و تردید قرار داده است.
آری!
- ای مرد عالم! هنگامی که خداوند برای تنظیم اداره امور کشور کوچک تن تو، رهبری به نام قلب قرار داده تا صحیح را از باطل تشخیص دهد و تردید را از آنان برطرف سازد، چگونه ممکن است خدای مهربان پس از رسول خداصل الله علیه و آله آن همه بندگان خود را بدون رهبر وا بگذارد، تا در شک حیرت به سر برند و امام و راهنمایی قرار ندهد تا در موارد مختلف به او مراجعه کنند و در نتیجه به انحراف و نابودی کشیده شوند!؟
هشام می گوید: « در این وقت عمرو ساکت شد دیگر نتوانست پاسخی بگوید.» پس از مدتی تأمل روی به من کرد و گفت: « تو هشام بن حکم هستی؟» گفتم: « نه. » عمرو: « آیا با او ننشسته ای و در تماس نبوده ای؟ » هشام: «نه.» عمرو: «پس تو اهل کجا هستی؟» هشام: «از اهل کوفه هستم.» عمرو: « پس تو همان هشام هستی.» هشام گفن: « هنگامی که فهمید من شیعه و از شاگردان امام صادق هستم از جا برخواست و مرا به آغوش کشید و در جای خود نشانید و تا من در آن مکان بودم حرفی نزد.»
آنگاه که سخن هشام به اینجا رسید امام صادق علیه السلامخندید و فرمود: « هشام! این طرز مناظره را از چه کسی آموخته ای؟» هشام گفت: « آنچه از شما یاد گرفته بودم بیان کردم.» امام صادقعلیه السلام: « هذا و الله مکتوب فی صحف ابراهیم و موسی» قسم به خدا! ( این طرز مناظره تو در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است.
منبع: بحارالانوار ج 22 ، ص 272
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب؛ اسرار خاندان محمد رسول الله
اهل البیت علیهم السلام و توسل شیطان به ایشان!
نام امـــــام علــی علیه السلام در قــــــــرآن؛
و دانلود 1 کتاب صوتی و 2 کتاب برای آموختن مناظره صحیح با برادران اهل سنت
امام علی علیه السلام و مجوز عبور از صراط انبیاء عظام
منعکس شده در:
نقل قول
باسلام
مطلب وبلاگ شما با عنوان "
نحــوه مناظـره در صحـف ابراهیـم و مـوسی علیهــما السـلام" در وبگاه جوان انقلابی منشتر شد. از حضور شما ممنونیم ومنتظر دیگر مطالب ارسالی شما هستیم.
http://javanenghelabi.ir/?p=5404
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی شاهرخ - مسوول اطلاع رسانی وبگاه جوان انقلابی
javanenghelabi.ir
info@javanenghelabi.ir