پیکایل،شکار لحظه ها

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

 

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

پیکایل،شکار لحظه ها

سلام،
پیکایل محلی است برای دیدن و شنیدن زیبایی های معنوی و مادی که کمتر به چشم آمدند و شنیده شده اند. پس با ما همراه شوید.
مطالب پیکایلی:
- نادیدنی:شامل شکار لحظه هایی که توسط
دوربین گوشیم(پیکایل)گرفته شده.{تصاویری
که توسـط گوشیم گـرفته شـده با لوگو وبـلاگ
منتشر میشه و بقیه با ذکر منبع.}
- ناشنیدنی:روایـات، حکایـات و مطـالب دینی
کــم گفته شده و کمتر شنیده شده...!
- طرح: شـامـل پوستـرهــای منــاسبـتی بـا
موضوعات روزهستش.
- وبگردی: معرفی وبلاگ و وب سایت های زیبا
-عرفان های نو ظهور: مطالعاتم در مورد مکاتب
نو ظهور و سردسته هاشون.
-...
یا حق/.

آخرین نظرات
نویسندگان
نشان دوستان
پیوندها

دین در برابر عقل نیستـــــ...

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

.

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل کفایت یا عدم کفایت عقل برای سعادتمند شدن نیست، مشکل در عدم استفاده از تمام ظرفیت های عقل و اصول عقلانیت است. آمدن وحی برای استفاده حداکثری از قوه عقل مقرر گردید.

 

عصای اوّل راه رفتن در وادی دنیا، عقل است، به همین سبب است که اصول دین ابتدا باید به اثبات عقل برسد سپس عبادت آغاز شود.

 

و آن زمانی که آماده راه رفتن بدون عصا شده اید، زمان در آغوش عشق بودن است و ره به عشق خواهید پیمود. قدر عصای عقل را بدانید، همان او بود که خشت اول را بنا نهاد، اگر در پیمودن این راه زمانی خسته شدید بر آن تکیه کنید. اما برای پیمودن سریع راه عصای عشق را بردارید. عقل مصلحت طلب است اما عشق صداقت پیشه.

 

اگر گویی این صاحب خانه عشق کجاست؟ و مقصد این راه و پناهگاه او کجاست حضرت عشق، خودش پاسختان را می دهد:

 

کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی
کلام «لا إلهَ إلّا اللّهُ یعنی هیچ معبودی بجز الله نیست» دژ و حصار من است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت.

 

اگر بگویی پس در این پناهگاه خالق عشق کجاست؟ ندا می دهد:

 

و هو معکم اینما کنم

او با شماست هرجا که باشید.

 

اگر گویی پس چرا من نمی بینمش پاسخت می دهد:

اینما تولوا فثم وجه الله

به هر کجا روی کنی وجه الهی آن جاست.

عبدالمهدی حیـــران

على علیه السلام مولای متقیان فرمودند:
جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم پس یکى را بر گزین و دو تا را واگذار. آدم گفت چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیاء و دین آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیاء و دین گفت شما باز گردید و او را واگذارید، آن دو گفتند اى جبرئیل ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت.

اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 2

مطالب مرتبط:

غذای روح... .

توهم تفکر...!

کاغذ آرامش نمی آورد...

بهشت را به بها دهند نه به بهانه!

 

  • سید امیر علی حیدری

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم  (۴)

  • سیّدمیلاد موسوی
  • درودی دیگر؛
    راستش من میخواستم در بلاگم موضوعات مختلفی رو بیان کنم و به بحث بگذارم، مثل همین موضوعی که باهات در میون گذاشتم؛ ولی فضای سیاسی حاکم بر جامعه اجازه نمی ده و من گفتم اگه قرار بر خودسانسوری باشه همون بلاگم رو جمع کنم بهتره.

    از وقتی هم با بلاگت آشنا شدم این موضوعات رو فقط با شما درمیون گذاشتم و بحث کردیم، چون برخی ها پژوهش درباره دین و مطرح کردن این مسایل رو نادرست می دونن، ولی باور دارم خداوند از بندگانش که پژوهش می کنن و چشم بسته پذیرای موضوعی نمی شن، براستی خوشنود است، خداوند هم در قرآن فرموده : ... وکسانی که در این آیات تعقل می کنند ...

    کنکور هم دادیم و خدارو شکر در رشته ی حقوق قبول شدم :)
    سید شما چی میخونی؟

    بی گمان پایه اصلی اسلام، قرآن هست. نکته و موضوعات به دور از عقل در منابع بسیاری مثل حدیث ها، بحارالانوار و ... هست که می تونم براتون مثال بیارم ؛
    میخوام با استدلال عقلی اثبات کنیم نه منابعی مثل احادیث و برخی کتب که ممکنه دست توش برده شده باشه.
    به دیدگاه من معنی قرآن واضحه و نیازی به تفسیر نیست، هرخواننده ی قرآن ممکنه تفسیری برای آن داشته باشه؛ واژه های قرآن و ضمایر به کار برده شده مشخص و معنیش نیز مشخص هست.

    درباره ی بحث اسارت زنان کافر؛ من قانع نشدم و چند اشکال وجود داره
      + اگر زن اسلام نیاورد چه؟ ایا بازهم در اختیار مرد هست؟
      + زن دینش زردشتی که مورد قبول قران و احادیث نقل شده هست، باشد، ایا به اسرات گرفتنش او را در حکم جدا شدن از شوهرش قرار می دهد؟ یا مسیحی؟
      + طبق قرآن کافر کسی است که الله را قبول نداشته باشد ولی در جایی از قرآن به کسانی که یکتا پرست هستند دعوت به تقوا می کند نه الله پرستان
      + پیوند ازدواج یک قول و قراری است که بین زن و مرد بسته می شود و این دلیل نمی شه که کسی حمله کنه شوهرش رو بکشه بعد زنش رو برای خودش برداره، در اینجا زن به عنوان یک کالای جنسی تعریف شده و به نوعی جزو غنایم جنگی حساب میشه
      + در تفسیر های دیگه کنیز حساب شده؛ یعنی زنی که شوهر داره و به خانه ی مرد می رود و کنیز دستش هست؛ در اینجا چه استنباطی کنیم؟
    و ... موضوعات دیگه

    درباره بحث ارث هم قانع نشدم و اشکالاتی هست؛
      + فرمودید برای دختر یا زن تعهدی نیست؛ ببینید موضوع تعهد داشتن یا نداشتن نیست، امروزه چه بسا زنانی هستن که خانواده ای رو اداره می کنند؛ شاید در 1400 سال پیش اینگونه بوده؛ به هر روی باید مساوی می بود
      + فرمودید: ... بنابراین دختر در گرفتن نصف مى‏گیرد، ولى در بهره‏گیرى کاملاً تأمین است ...
    » از این سخن و دیگر سخنان اینجور استنباط میکنم که می فرمایید: زن همینقدر که گرفته بسشه دیگه نیازی نداره، همین هم تامینش می کنه ...

    هم اینک بدرود ....
    پاسخ:
    با سلامی دوباره به سید بزرگوار

    به مبارکه سید، حقوق رشته خوبیه، یعنی جزو رشته هایی که من دوست دارم ، پس  انشالله ازت واسه نوشتن و تدوین یک قرار داد کمک می گیرم.

    من کاردانی IT تموم کردم الان دارم مدیریت بازارگانی می خونم ترم اولم.

    صادقانه بگم وقتی سوالات و نظراتت رو بیان می کنی بشدت احساس نزدیکی تفکراتمون رو احساس می کنم مثل این حرفت که گفتی:

     خداوند از بندگانش که پژوهش می کنن و چشم بسته پذیرای موضوعی نمی شن، براستی خوشنود است؛
    در مورد این کلام در قرآن آیه 69 سوره عنکوب خدا می گه:
    کسانی را که در راه ما مجاهدت کنند ، به راههای خویش هدایتشان می کنیم ، و خدا با نیکوکاران است.
    به نظرم این مجاهدت همون تعقل و تفکرم می تونه باشه یعنی الکی بله گفتن و چشم گفتن بدون تعقل فایده نداره، داداشم یه موضوع خیلی جالب که دوستش مطرح می کرد که خوبه اینجا بگم.

    رفیق و هم دانشگاهی برادرم چند سالی میشد که از استرالیا به ایران اومده بود، ایرانی بود و از بچگی تو استرالیا بزرگ شده بود وقتی چند سالی از حضورش تو ایران گذشته بود در مورد عدم یا کبود تحقیق و تفکر ایرانی ها در مورد دنیشون تعجب می کرد و می گفت تو استرالیا جونای تازه مسمون شده با یک شور و هیجان خاصی بدنبال چرایی و علتها و حکمت های احکام دینی هستند و واقعا در این راه مجاهدت می کنن و هر احکامی رو با علت و حکمتش که یاد می گیرن در نیتجه عمل کردن به اون هم لذت بخش میشه و هم با ایمان قلبی کامل انجام میدن

    --------------------------------------------------------------
    در مورد اینکه برای اثبات از احادیث و روایات استفاده نکنیم کمی  مشکل به وجود میاد
    چون اولاً تو معنی بعضی از آیات (همونطور که به آیاتی اشاره کرده) کمی ابهام و سختی وجود داره و انسان نیاز به احادیث و روایاتی داره که تحریف نشده هستند که خود این روایات و احادیث هم با عقلمون سنجیده می شن. برا همین امام معصوم علیه السلما گفت هر آنچه که از ما شنیدید با قرآن تطبیق کنید اگر مطابقت داشت بگیرید و الا وا نهید.

    بعبارتی سید جان باید قرآن و احادیث صحیح همدیگر رو تایید کنند و از اونجایی که به فرموده آیه قرآن خداوند، قرآن رو از هرگونه تحریفی حفظ کرده پس اگر حدیثی با اون مطابقت نکرد قرآن در اولویته و ما اون حدیث رو رد می کنیم.( را که از ناطقین و مفسیرین حقیقی قرآن، اهل بیت علیهم السلام)

    نظرت در مورد عدم تفسیر قرآن برای من کاملاً محترمه و در مورد اینکه گفتی هرکس برای قرآن با دیدگاه خودش تفسیری داره موافقم و عین نظره منه و شاید علت زیادی این همه کتاب تفسیر هم از همین جا نشأت می گیره که هرکس نکات و حکمت هایی در قرآن می بینه که دیگری نمی بینه و با اشتراک گذاشتن اینها اطلاعات و معارف عظیمی تبادل می شه.

    اما یه نکته دیگه هست که خداوند دوست داشتنی به اون اشاره کرده، با اینکه خداوند در جاهایی اشاره به فصیح و ساده بودن قرآن داره اما در آیاتی زیادی همچون آیه شریفه 48 سوره مبارکه نحل می گه:

    (( [زیرا آنان را] با دلایل آشکار و نوشته‏ ها [فرستادیم‏]، و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، و امید که آنان بیندیشند. ))

    پس نتیجه می گیریم اومدن پیامبر و اهل بیت صلی الله علیهم اجمعین کنار قرآن برای تبیین و توضیح قرآنه والا خداوند فقط قرآن رو نازل می کرد. برای هر کتابی یک معلم نیازمند است.
    از طرفی هم همه انسانها از لحاظ عقل و خرد در یک سطح نیستند و برای رشد فکری بعضی ها یا افزایش خرد اونهایی که تعقل بالایی دارند باید دانشمندانی بمراتب تواناتر پیش قدم بشند و با بیانی به سبک روز و همتراز  خرد آنها همت گمارند.
    ----------------------------------------------------------------------

    در مورد ایه 24 سوره نسا مطالب خیلی جالبی تو سایت http://pasokhgoo.ir پیدا کرد و اونجاهاش که مهم رو اینجا میارم؛

    -اگر مسلمانان پیروز شوند ،فقط حق دارند مردان و زنان حاضر در میدان جنگ را به بردگی بگیرند .

    - آیه24 سوره نساء ،بحث آیه پیشین(ایه 23) را در باره زنانى که ازدواج با آن ها حرام است ،دنبال کرده، اضافه می کند که: ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز حرام است .این حکم هم اختصاص به زنان مسلمان ندارد، بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همین حکم را دارند، یعنى ازدواج با آن ها ممنوع است ،مگر آنها که در میدان جنک اسیر شدند که شرایطش رو میارم؛

    -فلسفه این حکم : این گونه زنان یا باید به محیط" کفر" بازگردانده شوند، یا بدون" شوهر در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنان با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج کنند. صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه‏ صحیح و معقول همان راه سوم است که اسلام تجویز فرموده است .

    -این اجازه محدود را هم اسلام بدان جهت داد تا مشرکان به حمله بر کشور اسلامی گستاخ نشوند و گر نه اسلام برای نجات بخشی و به آقایی رساندن انسان ها اعم از عرب و عجم و سیاه و سفید و شرقی و غربی و...آمده است. نمی خواهد کرامت انسان ها خدشه دار شود

    - خوشبختانه در قرون اخیر جامعه بشری به حدی از رشد رسیده که برای جنگ ها هم قانون وضع کرده ، حد و حدود تعیین نموده ، حمله به غیر نظامیان و کشتن و اسیر گرفتن آنان و به بردگی گرفتن اسیران جنگی را ممنوع کرده( گر چه متاسفانه ظالمان به این قوانین انسانی پایبند نیستند) و این محدودیت ها مطلوب اسلام است . حاکم جامعه اسلامی دعوت کننده به این قوانین و امضا کننده این قوانین و پایبند به آن ها است.

    - در جنگ ایران و عراق هم که هر دو طرف مسلمان بودند، حتی اگر دو طرف به قوانین بین المللی و منع بردگی هم نپیوسته بودند، با این وجود حق به بردگی گرفتن افراد حاضر در میدان جنگ را نداشتند . اگر سربازان عراقی مرتکب چنین ظلمی شدند، به جهت پایبند نبودن آن حکومت به احکام اسلام بود. و ایرانی ها هیچ موقع چنین کاری نکردند و از طرف امام خمینی ره علیه همچین اجازه نداشتند.

    -خوشبختانه اسلام اولین محدود کننده قانون برده گیری بود. راه های آزاد شدن بردگان را در قانون خود لحاظ کرد . حرکت مخالفت با برده داری که در جهان در قرون اخیر پیش آمد(با همه کاستی هایش) مورد تایید اسلام بود و هست . پایبندی به این قوانین سرلوحه عمل کشورهای اسلامی می باشد. و جالبه بدونی که آمریکایی که پز روشنفکری رو میده 3بدترین تاریخ برده داری رو داره: اینجا مطالب جالبی در مورد برده داره هست ؛برده داری در امریکا

    و اما در مورد سوالاتت در مورد این آیه اینا رو پیدا کردم:

     -گر زن اسلام نیاورد چه؟ ایا بازهم در اختیار مرد هست؟ می تواند بدون" شوهر در میان مسلمانان بمانند. سید میلاد می بینی این احکام پیچیده رو!؟ همینه که قرآن نیاز به مفسر و امام داره والا  پیدا کردن راه از چاه مشکله. اسلام آخرین دین و کاملترین ورژن دین هست که تایید شده توسط خداست و باید توسط انسان های خردمند دانلود و رو سیستمشون نصب بشه.


    جواب سوال دوم: تمام ادیان های الهی قبل از اسلام مورد قبول اسلام هستند و اساسا ادیان الههی که هدفشون خداست باهم جنگ ندارند مگر اینکه یکی ناحق و دیگر حق باشد. یعنی انحراف از ارزش ها و حقیقت های اون دین باعث ناحق شدنشون میشه.


    در مورد کنیزی شوهر دار و غیر شوهر دار که به حانه کسی دیگه هم میره حکمی به این شکل نداریم که صاحب منزل می تونه باهاش آمیزش کنه،

    یه مطلب در مورد انواع کنیز و احکامش اینـــــــــجا هست وقت کردی یه نگاه گذارا بهش بنداز.

    در مورد بقیه آیاتی که مطرح کردی نتیجه تحقیقات رو تو همون نظر قبلی می نویسم.






  • با تشکر از مطلب زیبایتان
  • http://www.jahannews.com/vdcjhxettuqeoiz.fsfu.html
  • سیّدمیلاد موسوی
  • درود سیّد؛
    بی گمان در همه آیین ها حتی اسلام سخنان و نکته هایی هست که با عقل امروزی جور در نمیاد! خودتون قضاوت کنید:

    + النسا/٢۴: و زنان شوهردار(بر شما حرام است؛) مگر آنها را که(از راه اسارت) مالک شده اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) ...

    + النساء/١٠: خداوند در بارهء فرزندانتان به شما سفارش می کند که سهم(میراث) پسر، به اندازهء سهم دو دختر باشد ...

    + نساء/34: مردان قیم زنان هستند زیرا الله برخی از انسانها را بر برخی دیگر برترى داده است و به دلیل اینکه مردان از اموال خویش خرج مى‏کنند، زنان شایسته کسانی هستند که فرمانبر نگهدارنده‌ی آن چیزی باشند که الله نگه داشته است ، و زنانى که از نافرمانی آنها می‌ترسید، باید نصیحتشان کنید و در بسترها(ی‌تان) از آنان دورى کنید آنها را بزنید، پس اگر از شما پیروی نمودند، دیگر بهانه جویى نکنید که الله بلندمرتبه بزرگ است.
    + در قرآن و یا حتی حدیث و سخنان پیامبر سخنی از اینکه اگر مردی اشتباه کرد زن می‌تواند او را نصیحت نماید نیست

    + بقره/282: آیه طولانی هست خودتون مطالعه کنید؛ خلاصش: بنابراین زن در مرتبه‌ ی پائین‌ تری نسبت به مرد قرار دارد، لذا گواهی دو زن معادل یک مرد است، آن هم در صورتیکه مردی نباشد (اگر یک مرد بر امر گواهی دهد و صدها زن خلاف آن، گواهی مرد برتری دارد)

    + طبق ماده ی 435 قانون مجازات اسلامی؛ دیه‌ ی بیضه‌ ی سمت چپ مرد مسلمان، دو ثلث (دو سوم) دیه‌ ی کامل است.
    + طبق ماده ی 300 قانون مجازات اسلامی؛ دیه ی زن مسلمان، نصف دیه ی مرد است.

    + در قرآن به مردان مؤمن وعده داده شده است که خداوند در بهشت آنها را به ازدواج حورالعین در می‌ آورد، اما آیا برای زنان و دختران مومن بهشتی در آنجا همسرانی مشابه حورالعین وجود دارد؟
    رحمن/56 - رحمن/74 - واقعه/36
    اگر بیان شود که منظور زنان مومن هستند که در بهشت باکره می‌ شوند، پس باز هدف رضایت مردان است؛ ضمنا در تمام آیاتی که وصف حوریان شده از ضمیر مونث استفاده گردیده است و این بدین معناست که این حوریان فقط دختر هستند

    در برخی از روایات اسلامی و آیات قرآن گفته شده که زنان بهشتی به ازدواج شوهرانشان در می‌ آیند=زخرف/70

    اگر چنین باشد چند حالت پیش می‌ آید:
    1. اگر شوهرانشان جهنمی باشند در آن صورت تکلیف آن ها چیست؟
    2. اگر شوهر بهشتی باشد ولی در مرتبه‌ ی متفاوتی از همسر، در آن صورت تکلیف چیست؟
    3. تکلیف دختران مومن مجرد چه می‌ شود؟
    4. اگر مردی چن د‌همسره باشد و همه‌ ی زنان همراه شوهرشان بهشتی باشند آیا دوباره سر آن ها هوو وجود دارد؟
    5. تکلیف دوجنسه‌ ها چیست؟
    6. اگر زنی همسر اولش از دنیا رفت او دوباره ازدواج نمود و هر دو همسرش به همراه خودش بهشتی شدند، تکلیفش چیست؟ او زن کدامیک از آن ها می‌گردد؟

    + الاحزاب‏/۵٠: ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده ای ....

    + همانا الله عزوجل برای زن غیرت قرار نداده است زیرا به سوی زشتی می کشاند و الله غیرت را برای مردان قرار داده است زیرا حلال کرده است برای مردان 4 زن و کنیز بی شمار و برای زن چیزی قرار نداده است مگر شوهرش و اگر زنی اراده کرد که با غیرت باشد مانند زناکار است (وسائل الشیعه/حدیث شماره 25292/باب عدم جواز غیره من النساء)

    + یوسف/2: ما آنرا قرآن عربی نازل کردیم تا شما (عربها) تعقل کنید.

    + فصلت/3: کتابی که آیاتش هر مطلبی را در جای خود بازگو کرده است، به زبان عربى براى مردمى که می‌ دانند

    و ... مورد های دیگر ...
    پاسخ:
    سلام آ سید میلاد
    کجای نیستی چه خبر؟
    نایاب شدی؟ چرا وبلاگ رو جمع کردی؟

    با حرفت موافقم، همه آیین ها حتی اسلام منحرف شده سخنان و نکته هایی دارند که با عقل به هیچ وجه جور در نمیاد! البته اسلام تشیع به دلیل پیروی از پیامبر و اولیای الهی از این انحرافات معصون ماندند.

    برای من هم شبهه و ایرادات بر دین اسلام فقط به عنوان یک سوال مطرح نمیشه، این سوال حتماً باید جوابی داشته باشه که یا من توسطش قانع بشم یا ردش کنم، یعنی شیعه مولا علی ابن ابی طالب علیه السلام باید محقق دینش باشه هیچ چیزی رو بدون اثبات عقل و عشق نپذیره.

    برا همین جواب این سوالات هم برای خودم مهمه، قبل از پاسخ دادن به این سوالات باید بگم که همه محقیین و دانشمندانی که در مورد ادیان الهی و فرهنگ های دنیا تحقیق کردند همگی برای ارزش والای زن در اسلام اذعان دارند، پس سوال اینجاست این موارد و سوالات چگونه پاسخ داده می شود؟

    در مورد سوره مبارکه النسا/٢۴: و زنان شوهردار(بر شما حرام است؛) مگر آنها را که(از راه اسارت) مالک شده اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) ...


    قبل از توضیح باید بگم تو تفسیر نور اومده:
    اسارت براى زنان کافر، به منزله‏ى طلاق آنان از شوهران است. مثل ایمان آوردن زن، که اگر شوهرش به کفر ادامه دهد، ایمان آوردن او را از شوهر جدا مى‏کند.
    ازدواج با زن شوهردار، از نظر اسلام حرام است، از هر مذهب وملت که باشد. ولى چون اسارت به منزله‏ ى طلاق است، زن اسیر، پس از اسارت به مدّت یکبار قاعده شدن، و اگر باردار است تا وضع حمل باید عده نگهدارد و در مدّت عده هیچ گونه ارتباط زناشویى با او جایز نیست. این طرح زناشویى بعنوان همسر یا کنیز، از طرح بازگرداندن به کفّار یا رها کردن و بى ‏سرپرست گذاشتن، بهتر است.

    حالا توجهت رو به نکاتی جلب می کنم:

    1- اسیر شدن زنان و کودکان یک ملت در جنگ(بدون در نظر گرفتن علت ایجاد جنگ که نکته ها در این بحث وجود داره که اتفاقا به بجث کمک می کنه  و اگه مایل بودی در مورد شرایط جنگ در اسلام تحقیق کن) ممکن نیست مگر اینکه یاوران، شوهران و مدافعان آنها کشته شده باشند، بعبارتی اونها بی سرپرست شدند! و شوهرانشون رو از دست داده باشند یعنی همون طلاق که با مردن شوهر  اتفاق می افته.

    2- از طرفی خداوند در این آیه گفته شما می توانید با آنها ازدواج کنید با رعایت شرایطی، اما نگفته می توانید آنها را مجبور به ازدواج کنید، یعنی اینجا نکته ی که هسته اینه که اونها بی سرپرست گذاشته نشند،(دوباره تاکید می کنم درک کامل این نکات وقتی امکان داره که در مورد جنگ در اسلام کمی تحقیق کنی)
    از طرفی یک اتفاق جالبتری می افته که حکمت خداوند رو نشون می ده و مایع مباهت انسان به خدا میشه که خداوند چنان برا ارزش انسان و خصوصا زن تاکید داره و اون ایمان اوردن یک شخص است همان هدف و ارزش و گوهر والایی که انسان به آن دست می یابد.

    3- ادیان الهی به خاطر هدایت انسانها و جلوگیری از فساد انسان ها ظهور کردند، متاسفانه در میان انسانها چه مرد و زن اعمال قبیح و زنا در گذشته رواج داشته و این نکته در بین زنان و مردان بی سرپرست و بدون همسر مخصوصاً کنیزان زیاد بوده و خداوند با گذاشتن قوانینی هم خواسته گناهان از این قبیل دیگه تکرار نشوند و هم کرامت انسان و مخصوص زن حفظ بشه.

    البته حکمت هایی دیگری نیز وجود داره که نمی خوام بحث خارج از حوصله بشه تا اینجا فکر کنم عقول رای به درستی این حکم بدهند.
    ولی برای مطالعه زیاد می تونی یکجا به نظر تمام تفاسیر در این صفحه در مورد این آیه نگاه اجمالی بندازی:


    http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=517


    در مورد سوره مبارکه النساء/11: در این حکم واقعاً حکمت های شیرین تر از عسل نهفته است، من انگشت به دهان موندم از حکمت هاش، ببین خدای متعال تا چه اندازه برای کرامت زن و ارزش زن توجه داشته، با روشن شدن این مطلب معلوم میشه که خدا طرفه زنها بوده  (-: که ارث بیشتر به زنها می رسه!! می گی چطوری؟ الان به مدد تفاسیر عرض می کنم خدا اینجا واسه زنا پارتی بازی کرده D-:

    فقط قبل از پاسخ این سوال این جواب رو متبرک به کلامی گهربار از امام علی ابن موسی رضا علیه السلام می کنم: امام رضا علیه السلام فرمودند رافت خداوند نسبت به زنان بیشتر از مردان است.

    ابتدا شان نزول آیه رو میارم:
    "عبد الرحمن بن ثابت انصارى" برادر "حسان بن ثابت" شاعر معروف صدر اسلام، از دنیا رفت در حالى که یک همسر و پنج برادر از او به یادگار مانده بود. برادران میراث عبد الرحمن را در میان خود قسمت کردند و به همسر او چیزى ندادند. او جریان را به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد، و از آنها شکایت نمود، در این هنگام این آیات نازل شد و در آن، میراث همسران دقیقا تعیین گردید. همچنین از "جابر بن عبد اللَّه" نقل شده که می گوید: بیمار شده بودم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از من عیادت کرد، من بى هوش شده بودم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آبى خواست و با مقدارى از آن وضو گرفت، و بقیه را بر من پاشید و من به هوش آمدم. عرض کردم: اى رسول خدا! تکلیف اموال من بعد از مرگم چه خواهد شد؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) خاموش گشت، چیزى نگذشت که آیات 11 و 12 نازل گردید و سهم وراث در آن تعیین شد.

    به طور کوتاه بگم:
    گرچه دریافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره‏گیرى‏اش دو برابر مرد است. فرض کنید مقدار موجودى 30 باشد که دختر 10 و پسر 20 مى‏برد، ولى دختر به خاطر آنکه تعهّدى ندارد، سهم خود را پس‏انداز مى‏کند و براى مخارج زندگى از سهم پسر که 20 بود بهره‏مند مى‏شود. پس نیاز خود را از سهم مردش تأمین کرده و سهم خود را ذخیره دارد. بنابراین دختر در گرفتن نصف مى‏گیرد، ولى در بهره‏گیرى کاملاً تأمین است.
    در حدیثى از امام جوادعلیه السلام آمده است: هیچگونه هزینه فردى واجتماعى بر عهده زن نیست، علاوه بر آنکه هنگام ازدواج مهریه مى‏گیرد، ولى مرد هم مهریه مى‏دهد، هم خرج زن را عهده‏دار است. زن بى‏هیچ مسئولیّتى سهم ارث دریافت مى‏کند وحقّ پس‏انداز دارد ولى در بهره‏گیرى، از همان سهم مرد بهره مى‏گیرد.

    از طرفی مرد با بردن 2 سهم اگه مجرد باشه قدرت ازدواج پیدا می کند(به نفع جامعه ) اگه متاهل باشه اوضاع زندگی و معاش خانواده اش رو بهبود میده(به نفع زنش و بچه هایش) یعنی 1 سهمی که زن برد همه اش برای خود اوست و به لحاظ شرعی و قانونی کسی نمی تواند او را مجبور به خرج کردن در مصارف زندگی کند

    (البته عشق،دلسوزی،روح بلند زن و رافت او باعث اینکار خواهد شد تا یار و یاور همسرش کمک خرج زندگی باشد)

    از آن طرف هم 2 سهم مرد همه اش خرج زن وبچه شد پس هر 3 سهم را زنان برده اند. ب


    علم و حکمت، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است. احکام ارث، بر علم و حکمت الهى استوار است. «فریضة من‏اللّه ...حکیماً علیما»



    بطور کامل نظر تمام تفاسیر در مورد این آیه رو هم می تونی اینجا مطالعه کنی:
    http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=504

    سید جان داداش متسفانه دارم آماده میشم برم دانشگاه، اگه عمری بود حتماً برمیگردم باهم صحبت کنیم، و درمورد بقیه آیات هم باهم تحقیق کنیم. واقعاً ممنونم از سوالات تکه باعث میشه منم حکمت های خدا رو مورد مطالعه قرار بدم مولای متقیان علی علیه اسلام در این مورد می گه اگر افسرده شدید حکمت های خدا رو مطالعه کنید تا در دلتان شیرینی و رهای از افسردگی را بچشید. {نقل به مضمون}
    پیشاپیش عید غدیر مولای علی علیه السلام رو به تمام فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها مخصوصاً امام زمان و شیعان خاندان عصمت و طهارت تبریک عرض میکنم.
    یا حق/.



    میلاد داداش یکم مطالب طولانی شد D-: دی (یکم!!!)
    انقدر طولانی شد بفکر این افتادم اینارو تو وبلاگ به عنوان پست بزارم  ((-:


    در مورد آیه 282 سوره بقره هم باید بگم برای انسان ها به صورت کلی فقط یه معیار سنجش از دید خدا وجود دارد و مرد و زن بودن ملاک نیست و هر آیه دیگر از این آیه بود شان نزول، شرایط نزول و تفسیر اون معلوم می کنه خداوند منظورش چیز دیگر است که انسان ها با نگاه اول برداشت می کنن، مشکل اساسی وهابی ها همین که با نگاه به آیه ای عمل می کنن و چگونه، چرا و در چه شرایطی براشون مهم نیست یعنی اینا اصن چیزی بنام قوه تعقل ندارن.

    و اون آیه زیبا اینه: ان اکرمکم عندالله اتقاکم یعنی گرامی ترین شما (از زن و مرد) نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست.

    و نکته دیگه اینکه دو زن به جاى یک مرد در گواهى، یا به خاطر روحیّه‏ ى ظریف و عاطفى آنهاست و یا به جهت آن است که معمولاً زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنایى آنها با نحوه‏ى معاملات کمتر است. یعنی بعبارتی مردان چون بیشتر بدنبال کسب و کار می روند اینطور بیان شده.

    البته بین این تحقیقات من به نکاتی بر می خورم که برعکس جو سازی ها علیه مرد و ادای مظلوم نمایی برای زن، همون حرف امام مهربانی ها امام رضا علیه السلام رو اثبات می کنه که خداوند نسبت به زنان رئوف تر از مردان است.


    مثلاً:
    در بسیارى از حقوق و جزا ئیات مرد و زن با هم تفاوت دارند مثلاً اگر مردى مرتد شود با شرایطى حکم او قتل است ولى اگر زنى مرتد شود حکم او قتل نیست یا وظایفى که بر دوش مرد قرار داده شده بر زن نیست

    یه نکته جالبی که وجود داره اینکه این عالم با یک درجه از 100 درجه محبت خدا و به خاطر یک زن آفریده شده که دوست داشتی بعداً در موردش حرف می زنیم.

    و نکته ی دیگه که هم مهمه در مورد احکام زنان و مردان مورد توجه قرار بگیره، مکانیسم خلقى زن و مرد با هم متفاوت است، روحیات و اخلاق زن و مرد با هم یک جور نیست. توقعى که خداوند از زن دارد با توقعى که از مرد دارد یکى نیست.

    باید در کنار تمام این احکام مسئله برانگیز مباحث تکمیلی که رفع شبهه می کنه هم مطرح بشه تا معلوم بشه اینجا خدا مقصودش این نیست که ارزش زن خدای نکرده کمتره، زن والاترین معناها رو تو اسلام داره. این نکته خیلی مهمه در مورد این آیه:

    بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى ربطى به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضى موارد که شهادت مربوط به زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد.


    این مثال زیبا رو از سایت pasokhgoo.ir پیدا کردم:

    در وقایع و رخدادهاى کوچه و بازار، مردان بیشتر از زنان دست اندر کار هستند. مردان به خاطر کار و تلاش و به دست آوردن زاد و توشه و گذران زندگى با رخدادها و وقایع اجتماعى بیشتر مأنوس اند و اگر واقعه اى رخ داد، بیشتر و بهتر در معرض اطلاع اند. فرض کنیم در خیابان دو نفر با هم دعوا مى کنند و با چوب و چا قو و سنگ به جان یکدیگر افتاده اند. پس از چند دقیقه مردان اطراف آنان را گرفته و آنان را از یکدیگر جدا مى کنند. این جا اگر قتلى یا جراحتى واقع شد مردان چون شاهد و ناظر بوده اند بهتر مى توان از آنان شهادت را پذیرفت.

    در این جور وقایع یا اصلاً زنان حضور ندارند یا اگر حضور داشته باشند خود را کنار مى کشند یا مردان آنان را به عقب مى رانند. از این رو پذیرفتن شهادت مردان و نپذیرفتن شهادت یک زن مسئله طبیعى است و ربطى به نقص یکى و کمال دیگرى ندارد.

    و در نهایت اینکه از نظر اسلام بحث اداء شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز بمنزله یک امتیاز نیست، که کسی را از آن محروم بدانیم یا نه، بلکه یک وظیفه و تکلیف و مسئوولیت است.

    این مطالب بطور کامل اینجا هست: اینجـــــــا و اینجــــــا

    در مورد این 2 تا قانون عجیب قریب هم تحقیقاتی کردم و به نتایج زیر رسیدم؛

    قدم به قدم جلو میریم ببینیم چی میشه:

    از نظر شرعی:
    از عبدالله بن سنان پس از بیان قاعدة دیه اعضا, چنین آمده است:
    از امام صادق(ع) پرسیدم مردی که یک بیضه اش را از دست داده, چه حکمی دارد. حضرت فرمود: اگر بیضه چپ باشد, دو سوّم دیه دارد. پرسیدم به چه علّت؛ مگر شما نفرمودی هرچه در بدن زوج باشد, در یکی از آن, نصف دیه است. حضرت(ع) پاسخ داد: علت این که دیه بیضه چپ بیش تر از بیضه راست است آن است که فرزند از بیضه چپ به دست می آید؛ (عاملی, ۱۴۱۶: ۲۸۶).

    از نظر علمی:
    در آقایان بیضه چپ پاینتر از بیضه راست است .و وریدهای که خون این بیضه را تخلیه می کنند به ورید کلیوی چپ میریزند در صورتیکه در بیضه راست خون وریدها به ورید اجوف تحتانی ریخته می شود ،ورید اجوف تحتانی بسیار بزری بوده در صورتیکه ورید کلیه سمت چپ بسیار باریک است این امر سبب می شود که در صورت ضربه به بیضه چپ وارد شود به راحتی در کلیه چپ لخته تشکیل شده باعث گرفتن و آمبولی وریدی در کلیه چپ و نارسایی کلیه چپ شود(بعبارتی به غیر از بیضه کلیه هم از کار می افته)

    و از نظر فلسفه احکام:
    یاد میاد در مورد ارث چه چیزایی گفته شد؟! اینکه نفع برنده باز زن هستش چون ارث مرد خرج زن و اولادش میشه ولی ماله زن پس اندازه خودشه می تونه واسه امور شخصی خرج کنه، به نظرم منطقی و عادلانه است یعنی کسی که بیشتر نیازشه(برای مخارج زن و بچه) بیشتر می گیره، زن که نمی خواد زن بگیره یا اگه زنه بچه داره خوب قبلاً از شوهرش بهش ارث کامل رسیده.

     خدا قسمت هیچ بنی بشری نکنه واقعاً این اتفاقات اصلا چرا باید بیفته، انسانها چرا باید بر سر ندانم کاریا گرفتار این بحثا بشن خدا لعنت خدا شیطون رو.

    حالا برگردیم با بحث دیه:
    تو نگاه اول اینطوری می فهمم که اگه مرد فوت کرد، خوب ارث اون میشه نفقه زن و بچه هاش.

    علاوه بر آن، نفقه فرزندان نیز بر عهده مرد است نه زن، لذا با رفتن مرد و مرگ او تعدادى فرزند واجب النفقه از او باقى مى‏مانند که بایستى به نحوى این خلاء نیز پر گردد. بنابراین باید قاعدتاً دیه مرد بیش از دیه یک زن باشد و این مطلب ربطى به جوهره زن و مرد ندارد، بلکه به لحاظ عوارض خارجى مرگ آنها و اثرات آن در خانواده است.

    این نکته هم جالبه:

    نصف بودن دیه زن نسبت به مرد مادامى است که دیه به میزان یک سوم (ثلث) نرسد و الاّ دیه مرد و زن در کمتر از ثلث با هم مساوى است. لذا اگر دلیل نصف بودن دیه زن، مسئله نقص او بود، باید همه جا دیه او نصف دیه مرد مى‏شد.

    یعنی وقتی بیشتر از یک سوم میشه معلومه برای مرد اتفاق سختی رخ داده که از پس زن و بچه مثل قبل بر نخواهد اومد و کمک خرج زن وبچه میشه این دیه. همیشه پای یک زن در میان است D-: دی

    و بازهم یه نکته خوب

     بسیارى از مشاغل پردرآمدی که هستند با قوت، نیرو، وضعیت جسمى و عمومى زنان تناسب ندارند و لذا فقط در انحصار مردان قرار دارند و طبیعى است که بازدهى اقتصادى مردان را بالا مى‏برد. عین قانون بیمه؟! ماشین گرون بیمه گرون داره، یعنی مرد بخاطر بازدهی اقتصادی بالا بیمه اش بالاست این در صورتیکه دیه رو یه جور بیمه حساب کنیم.

    سید میلاد من می گم نعوذبالله خدا پارتی بازی کرده واسه زنا قبول نمی کنی دیگه ، اینجارو داشته باش:

    سوال: اشکال دیگرى که ممکن است مطرح شود آنست که آیا نصف بودن دیه زن تبعیض علیه او و به نفع مردان است؟

    دین اسلام دین مساوات است و جنس مرد و زن بودن در این دین هیچ امتیازى نیست. لکن در امر نصف بودن دیه، مصلحتى وجود دارد. چنان که احکام دیگرى در اسلام وجود دارد که به دلیل مصالحى که در آنها وجود دارد، به نفع زنان وضع شده است.


    قبلاً اشاره کردم ولی جالبه دوباره بگم

    1- از جمله این که اگر شخص مسلمانى مرتد شود (مرتد فطرى) چنانچه مرد باشد حتى اگر توبه هم کند، به نظر بسیارى از فقها به مرگ محکوم مى‏شود، ولى اگر زن باشد در صورتى که توبه کند، آزاد شده و به زندگى عادى خود برمى‏گردد.


    2-یا در علل فسخ نکاح، اگر مردى بعد از عقد نکاح، دیوانه شد، زن حق دارد نکاح را فسخ کند در صورتى که اگر همین اتفاق براى زن بیفتد، مرد حق فسخ ندارد. خلاصه زن بلاست خدا هیچ خونه ای رو بی بلا نزاره.


    تو تحقیقات به عبارات سخیفی بر خوردم که بی اندازه منو متاسف کرد برای عقل هایی که ادای تفکر را در می آورند، سید عزیز کلا باید گفت مقدار دیه ، مقدار ارزش وجودی زن و مرد رو تعیین نمی کنه که ما جاهلانه بگیم ارزش زن کمتر از بی ضه چپ مرد است این حف واقعآ بی شرمانه است.


    بهشت زیر پای مادران است.

    در مورد سوالاتی هم که در مورد زنان و اوضاع آنان در بهشت پرسیدی جواب هایی هست و قبلا من خیلی علاقمند بودم به اینها بپردازم ولی کلا با کمی تحقیق به این نتیجه رسیدم که خداوند متعال به خاطر حفظ ارزش زن و درگیر نشدن شخصیت والای زن به مسائل جنسی ، از بیان روشن این موضوعات پرهیز نموده، ولی در همین حد اطلاع دارم و برام کافیه که: در آخرت نیز برای زنان مردانی بهشتی وجود دارد بنام غلمان که در قرآن نامشان آمده.




    بازم تا اینجا باشه بعداً حرف می زنیم، ممنون از پرسشات که برای خودم روشنگر خیلی از مسائل بود. امیدوارم جوابها بدردت خورده باشه

    عید مبارک.
    یا حق/.


    احسنت...
    خدا قوت، خسته نباشی ♥

    دوست داشتید ما رو ب نگاهی مهمان کنید :)
    پاسخ:
    سلام بنده خوب خدا
    ممنون از حضور و لطفتان
    یا مولا/.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">