پیکایل،شکار لحظه ها

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

 

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

پیکایل،شکار لحظه ها

سلام،
پیکایل محلی است برای دیدن و شنیدن زیبایی های معنوی و مادی که کمتر به چشم آمدند و شنیده شده اند. پس با ما همراه شوید.
مطالب پیکایلی:
- نادیدنی:شامل شکار لحظه هایی که توسط
دوربین گوشیم(پیکایل)گرفته شده.{تصاویری
که توسـط گوشیم گـرفته شـده با لوگو وبـلاگ
منتشر میشه و بقیه با ذکر منبع.}
- ناشنیدنی:روایـات، حکایـات و مطـالب دینی
کــم گفته شده و کمتر شنیده شده...!
- طرح: شـامـل پوستـرهــای منــاسبـتی بـا
موضوعات روزهستش.
- وبگردی: معرفی وبلاگ و وب سایت های زیبا
-عرفان های نو ظهور: مطالعاتم در مورد مکاتب
نو ظهور و سردسته هاشون.
-...
یا حق/.

آخرین نظرات
نویسندگان
نشان دوستان
پیوندها

۱۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

نادیدنی: گالری قاب عکس مشاهیر آذربایجان

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۳۷ ب.ظ

مشاهیر آذربایجان

 بسم الله الرحمن الرحیم

213 قاب عکس از مشاهیر آذربایجان

سلام، چندی پیش برای درس سیستم های چند رسانه ای پروژه ای رو با یکی از دوستانم برای اجرا انتخاب کردیم که مربوط به آذربایجان می شد، مطمئناً به نظر شما هم اینکار بزرگتر از یه کار یک ترمی دانشجویی هستش و بیشتر از دو سه ترم زمان می بره، ما هم به این موضوع پی بردیم و قرار شد در حد و توان خودمون تا جایی که می تونیم این پروژه رو پیش ببریم.

 

القصه؛ بعد از اتمام طراحی، تحقیق و جمع آوری عکس و اطلاعات بخشی از پروژه به نام مشاهیر آذربایجان، به نظرم رسید این قسمت رو تو پیکایل هم بزارم تا منبع کاملی برای کسانی باشه که به این اطلاعات برای آشنایی با مشاهیر آذربایجان یا طراحی نیاز دارند. به جرأت می تونم بگم که بخش عکس مشاهیر این پروژه، بزرگترین گالری مشاهیر آذربایجان هست که تا کنون یکجا جمع شده و از کیفیت مناسبی برخورداره و از نویسنده کتاب گرانقدر الغدیر؛ علامه امینی(ره) و مبدع خط نستعلیق گرفته تا دهقان فداکار و اولین خلبان مسلمان رو شامل میشه.

 

با تمام این حرفا، اما این حتی یک دهم از کل مشاهیری نمی شه که آذربایجان تقدیم ایران کرده و جمع آوری نام و نشان تمام مشاهیر آذربایجان فراتر از حوصله یک کار دانشجوی هستش که برای این موضوع هم فکری کردیم که در ادامه توضیح خواهم داد، این گالری دارای 213 قاب عکس از مشاهیر آذربایجان اعم از عالمان دینی، عارفان، دانشمندان، شهیدان، شاعران، هنرمندان و رجال سیاسی، و... است، در حالیکه فقط در مقبرة الشعرا تبریز که مدفن هنرمندان و بزرگان آذربایجانه تعداد 400 نفر دفن شده.

دانلود قاب عکس ها در ادامه مطلب؛

عرفانهای نو ظهور: اشو و مکتب راجنیشیسم {2}

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ب.ظ

عرفانها نوظهور؛ راجنیشیسم و اشو

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام، امیدوارم که از این روزهای معنوی بهره های زیادی رو برده باشید، و دعای فرج رو سردسته دعاهامون قرار داده باشیم چرا که این فرج، فرج و گشایش در تمام حوائج خواهد بود، امّا قبل از وارد شدن به ادامه بحث باید عرض کنم سعی ام بر این که برای خارج نشدن موضوع، از حد حوصله مون، متن بین 10 پاراگراف حداکثر 5 سطری در هر سری باشه، تو قسمت قبل{اینجا} معرفی مکتب راجنیشیسم، به معرفی اُشو پرداختیم و از روحیه های عصیان گری اون حرف زدیم اما در ادامه بحث باید بگم اُشو کسی است که تو کشور هزاران ادیان یا همون کشور خرافات؛ هند بدنیا اومده، دلبستگی زیادی به مذهب تانترا{1}داره که یکی از فرقه های بین مذهبی بودایی و هندویی است.

 

تفکر او مانند این است که ما بعوض پاسخ صحیح به یک سوال {نیاز آدمی}، در پاسخ آن سوال به اندازه بیشماری پاسخ غلط طراحی کنیم در حالیکه تصحیح جواب های غلط و اثبات نادرست بودن هر کدام نیز طولانی خواهد بود!؟

 

./ تانترای بودایی بیشتر روی مراقبه و تانترای هندویی عشق را مهمتر قلمداد میکند. اُشو با ترکیب مراقبه و عشق مکتبی به وجود آورده که بیشتر روی عشق تاکید داره، در تانترا، یکی از اصولی که وجود دارد این است که برای تسلط بر غریزه جنسی و احاطه بر آن باید آن را ارضا کرد! و نباید آنرا سرکوب کرد، بلکه باید به دقیقترین وجه به اظهار آن پرداخت و در ارضایش کوشید و اُشو برا همین اساس می گوید: « تانترا … راه رهایی! از مسائل جنسی است.» /.

همانطوری که می بینید برای درک عمق فاجعه و تفکر پوج اُشو اصلا نیازی به یک جهان بینی و جبهه فکری محکم و معقولی نیست و  هرکسی می تواند تناقصات متعدد آنرا بشمارد. تفکر اُشو و نظراتش از این باب بیشتر حـاکی از یک عقده درونی است تا یک راه حل برای نجات از دل مشغوله ای که مانع مراقبه است.

 

تفکر او مانند این است که ما بعوض پاسخ صحیح به یک سوال {نیاز آدمی}، در پاسخ آن سوال به اندازه بیشماری پاسخ غلط طراحی کنیم در حالیکه تصحیح جواب های غلط و اثبات نادرست بودن هر کدام نیز طولانی خواهد بود!؟ آیا شما اعتیادی را دیده اید که از معتادش دست بکشد؟! پاسخ خیر است. و جواب این است که فرد معتاد باید بخواهد که از اعتیادش دست بکشد و راه درستی را بعوض راه اشتباه خود برگزیند.

اینجا... . در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...

نا شنیدنی: حجاب، خاصیتش کم به چشم آمدن است

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۲۹ ب.ظ

درب خانه فاطمه سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

                     دیگر آن خنده زیبا به لب مولا نیست
                                                                          همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیسـت
                     قطره اشک علـی تا به ته چـاه رسید
                                                                        چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست

سلام، تو این مدت هر کاری کردم نتونستم روضه واضح تری بنویسم و مطالبی آشکارتری از مصائب بذارم، و به حد نهایت، جسارت ها یی که به اهل بیت شد بپردازم، چون واقعاًً دلم طاقت خواندن و تایپ کردن این حرف ها رو نداره و بهتر می دونم که با استعاره یا آمادگی این حوادث بیان بشه تا دل از این سنگ تر نشه، مطلب روایی عزیز رو در این مورد پسندیدم خدا خیرش بده، شما هم بخوانیدش {اینجا} 3 مطلب قبلی رو هم کلی این پا و آن پا کردم تا دلم رضایت داد. راستی این روزها چقدر دل مهدی فاطمه زهرا گرفته است... .

حجاب، پسندیده ترین عمل زن مسلمان؛

حضرت علیمی فرماید: در محضر رسول خدابودیم، فرمود: به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز برای یک زن مسلمان چیست؟ ما همگی از پاسخ عاجز ماندیم. سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم، قضیه را به فاطمهاطلاع دادم؛

زهرای مرضیهاظهار داشت: بهترین چیز برای یک زن مسلمان آن است که مردهای نامحرم را نبیند و مردهای اجنبی هم او را نبینند. آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم. پیغمبراز شنیدن جواب به قدری خوشحال شد که فرمودند:

ان فاطمه بضعۀ منی حقا؛  فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است.

منبع: بحار الانوار28

پ.ن: با خودم فکر کردم چقدر دختران چادری در جامعه کم هستن. چیزی در درونم گفت که نه. آنها کم نیستند. بلکه این خاصیت چادر است که جلب توجه نمی کند و تو متوجه حضور آنها نمی شوی فکر که کردم دیدم راست می گوید. پس آفرین بر تو چادر که حجاب برتر هستی و همچون صدفی از مروارید وجود زن محافظت می کنی.

پ.ن2: نمی دانم چه شده؛ باید های های گریست اما دلم سنگ شده، شاید سنگ ها در نرم بودن دلترند.

ناشنیدنی:اهل سقیفه گواهى میدهند، کافر بوده اند

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۴۳ ب.ظ

مصائب اهل بیت

بسم الله الرحمن الرحیم

«...قَالُواْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَافِرِینَ»

چون فرستادگان ما { فرشتگان مرگ} نزدشان آیند که جانشان بگیرند، گویند: کجایند آنچه جز خدا مى‏خواندید؟ گویند: از ما گم و ناپدید شدند، و بر خویشتن گواهى دهند که کافر بوده ‏اند.

          آیه شریفه سوره مبارکه 37 اعراف، علت باز شدن زبان انسان به اقرار و گفتن حقایق در لحظه مرگ رو آشکار می کنه، هنگامی که دیگه انسان نمی تونه مرگ رو از خودش دور کنه و از ترس شروع به اقرار می کنه... . اصحاب سقیفه هرکدام در لحظه مرگ لحظاتی مشابه حادثه زیر رو سپری کردند و به حقایقی اقرار کردند که دلیل غصب خلافت و کینه اونها از حضرت علی رو روشن می کنه... .

اهل سقیفه گواهى میدهند، کافر بوده اند...

أبان می گوید شنیدم که سلیم بن قیس می گفت: از عبدالرحمن بن غنم پدر زن معاذ بن جبل که از فقیه ترین و پر تلاش ترین فرد اهل شام بود شنیدم که گفت: معاذ بن جبل {از غاصبین خلافت} از مرض طاعون مرد و من هنگام مرگش نزد او بودم. آن روز مردم درگیر بیماری طاعون بودند هنگام احتضار معاذ در زمان خلافت عمر بن خطاب جز من کسی در خانه او نبود و من شنیدم که در آن حال پیوسته می گفت: وای بر من.

من پیش خود گفتم: بیماران طاعونی دچار هذیان شده و سخن بیهوده می گوید و حرف های عجیب می زنند برای همین از معاذ پرسیدم: خدا تو را بیامرزد! آیا هذیان می گویی؟ گفت نه. گفتم پس چرا اه و واویلا می کنی؟ گفت: به خاطر قبول ولایت دشمن خدا در مقابل ولی خدا.

{اینجا} در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

ناشنیدنی: 313 مرد پیشکش، 4 تا به زور جور شد... .

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۶ ب.ظ

اهل البیت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام، این روزها بد جوری دل گرفته است، راستی چه رابطه ای میان مادر، در و دل ما هست، که اینگونه بغض گلو را می فشارد، بغضی از جنس بغضی که علی در چاه فریادش می زد... .گاه با اعتراض از دل می پرسم مگر 313 نفر مرد چقدر زیاد است که یکجا جمع نمی شوند! جواب اینجاست، سختی مرد شدن در حدیث سلیم است؛ حدیث سلیم از سلمان دل را پاره پاره می کند، پیامبر خدا سالها تلاش کرد، امّا جز 4 نفر به یاری علی نشتافتند، مرحبا عرب چه خوب مزد رسالت اش را دادید... .{1}
 

سلمان می گوید: هنگامی که شب فرا رسید علیحضرت زهرارا بر چهارپایی سوار نمود و دست حسن و حسینرا گرفت وا حدی از اهل بدر و مهاجر باقی نماند مگر آن که به در خانه هایشان رفت و حق خود را با آنان یاد آوری نمود و آنان را به یاری خویش فراخواند و جز چهل و چهار نفر کسی به او جواب مثبت نداد. علیبه آن چهل و چهار نفر فرمود: «فردا صبح با سرهای تراشیده و در حالی که سلاح به همراه دارند برای بیعت با او تا سر حدّ مرگ به نزدش بروند.»

صبح که فرا رسید هیچکدام از آنان به عهد خود
وفا نکردند جز چهار نفر. سلیم می گوید: به سلمان گفتم؛ آن چهار نفر که بودند؟ سلمان گفت: ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام. شب بعد نیز علیبه سراغ آنان رفت و سوگندشان داد. آنها گفتند: فردا صبح نزدت خواهیم آمد ولی هیچکس جز ما چهار نفر نیامد. شب سوم نیزعلینزد آنان رفت و باز جز ما چهار نفر کسی نزد او نیامد. وقتی علیبد عهدی و بی وفائی آنان را دید خانه نشینی اختیار کرد و به جمع آوری و تنظیم قرآن روی آورد و تا وقتی قرآن را که قبلاً در اوراق و چوب و کاغذ نوشته شده بود یک جا جمع نکرد از خانه اش بیرون نیامد.

هنگامی که
علیقرآن را جمع کرده و با دست خویش شأن نزول و تأویل و تفسیر آن و نیز ناسخ و منسوخ آن را می نوشت ابوبکر کسی را نزد او فرستاد تا از خانه بیرون بیاید و با وی بیعت کند،علیفرستاده او را با ای جواب بازگرداند : « من مشغول گردآوردی قرآن هستم و نزد خود سوگند یاد کرده ام تا کار تألیف و جمع آوری قرآن را به پایان نبرده ام عبایی بر دوش نیازندازم مگر برای نماز.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید {اینجا}

ناشنیدنی: اولین کسی که با خلیفه اول بیعت کرد؟

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ

بسم الله الرخمن الرحیم

سلام، این روزها یاد کلامی از علامه امینی(ره) می افتم که در روز عاشورا برای سلامتی امام زمان عج صدقه کنار می گذاشتند و می فرمودند این روزها قلب حضرت در فشار است، مطمئناً این روزها نیز قلب مولایمان در فشار است. در چند روز مانده به شهادت حضرت فاطمهتصمیم گرفتم مطالبی درباره وقایع اتفاق افتاده بین وفات پیامبر تا شهادت ام ابیها رو به عنوان مطالب ایام فاطمه منتشر کنم، امیدوارم مقبول خداوند و امام زمان عج قرار بگیرد.

 اولین کسی که با خلیفه اول بیعت کرد، که بود؟

أبان بن أبی عیّاش از سلیم بن قیس نقل می کند که گفت: از سلمان شنیدم که می گفت: وقتی که رسول خدااز دینا رفت و مردم آنچه می خواستند انجام دادند و با ابوبکر و عمر و ابو عبیدة جراح پیش انصار رفته و با دلایل علیرا با آنان مخاصمه کرده و آن ها را مغلوب ساختند و گفتند: ای قریش بر أمر خلافت از شما مستحق تردند زیرا رسول خدااز قریش است و مهاجرین از شما بهترند چرا که خداوند در کتابش آنان را نام برده و به آنان فضیلت داده و رسول خدادر مورد آنان فرموده: «ائمه از قریش هستند

سلمان گفت: من نزد علیرفتم و در حال که او مشغول غسل رسول خدابود؛ رسول خدا به علیوصیت کرده بود که کسی غیر از او آن حضرت را غسل ندهد و علیپرسیده بود چه کسی مرا در این کا یاری می کند؟ پیامبر فرموده بود: جبرئیل بنابراین علیغسل هیچ عضوی را اراده نمی کرد مگر آنکه برایش می گرداندند. هنگامی که علیغسل و حنوط و تکفین پیامبر را به پایان برد من و ابوذر و مقداد و حضرن زهراو امام حسن و امام حسینرا به کنار بدن مطهر رسول خدا وارد کرد و انگاه خودش جلو ایستاد و ما در پشت سر او صف کشیدیم و بر پیامبرنماز خواندیم در این حال عایشه در اتاق بود ولی چیزی نمی دانست و خداوند بینایی او را گرفته بود.

سپس علیده تن از مهاجرین و ده تن از انصار را وارد کرد، آنها همینطور وارد می شندند و دعا می کردند و خارج می شندند تا اینکه از مهاجر و انصار کسی باقی نماند مگر اینکه به این صورت بر پیامبرنماز خواندیم. سلمان فارسی می گوید: هنگامی که علیو رسول خدارا غسل می داد از کاری که مردم کرده بودند به او خبر دادم و گفتم: هم اکنون ابوبکر بر منبر رسول خدانشسته و مردم راضی نمی شوند که با یک دست با او بیعت کنند و برای همین همه آنان با هر دوست چپ و راستشان با او بیعت می کنند.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید {اینجا}

ناشنیدنی: 3 خصلت برای نایل شده به مقام عرفا... .

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

حضرت موسی در حالی که به بررسی اعمال بندگان الهی مشغول بود، نزد عابدترین مردم رفت.شب که فرا رسید، عابد درخت اناری را که در کنارش بود تکان داد و دو عدد انار افتاد. رو به موسی کرد و گفت: ای بنده خدا تو کیستی؟ تو باید بنده صالح خدا باشی؟ زیرا که من مدتها در اینجا مشغول عبادت هستم و در این درخت تاکنون بیشتر از یک عدد انار ندیده ام و اگر تو بنده صالح نبودی، این انار دومی موجود نمی شد!
 

موسیگفت: من مردی هستم که در سرزمین موسی بن عمران زندگی می کنم. چون صبح شد حضرت موسی پرسید: آیا کسی را می شناسی که عبادت او از تو بیشتر باشد؟ عابد جواب داد: آری! می شناسم و  نام و نشان او را گفت.
 

موسی به نزد وی رفت و دید عبادت او خیلی زیادتر از عابد اول است. شب که شد برای آن مرد دو گرده نان و ظرف آبی آوردند. عابد به موسی گفت: بنده خوب خدا تو کیستی؟ تو باید بنده صالحی باشی! چون مدتهاست من در اینجا مشغول عبادت هستم و هر روز یک عدد نان برایم می آمد و اگر تو بنده صالحی نمی بودی این نان دومی نمی آمد و این، به خاطر شماست.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

ناشنیدنی: پنچ خصلت بچگانه ی مورد علاقه پیامبر

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۱۳ ب.ظ

پیامبر مکرم اسلام

از رسول اکرمنقل شده است که فرمودند: پنچ خصلت در اطفال است من آن خصال را دوست دارم؛

1- چیزی را که می سازند به او چندان دل نمی بندند و با دست خود خرابش می کنند.

2- هرگاه با هم نزاع و زد و خورد می کنند، زود اصلاح می نمایند و کینه ی یکدیگر را به دل نمی گیرند.

3- هرچه بدست ان ها آید، آرزوی دور و دراز به آن پیدا نمی کنند و اگر خوراکی باشد، خود زود می خورند. یا اینکه با دیگر رفقای خود تقسیم می کنند.

4- وسیله گرفتن حوائج خود را از پدر و مادر و دیگران، گریه قرار می دهند و همه امور خود را به واسطه ی گریه اصلاح می کنند.

5- غالباً روی خاک می نشینند و متواضع هستند.

منبع: کتاب مجموعه نصیحت یا کتاب زَهْرُ الرَّبیع، ص ۲۵۹‫.‬

پ.ن: پیامبر سادگی را دوست می داشت، روزی فرشته ای نزد پیامبر آمد و در حالیکه کلیدهای خزائن زمین را در دست داشت، به پیامبر گفت: حق تعالی تو را مختار کرده که بنده ای فروتن و رسول باشی یا پادشاه باشی و رسول خدا! حضرت فرمودند: می خواهم بنده ای فروتن و رسول او باشم... . او می دانست فتح دل ها پادشاهی نمی خواهد... . (سنن النبی)

ناشنیدنی: انتقام گیرنده خون حسین علیه السلام

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ب.ظ

اللهم العجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

«عصر امام صادقبود، یکی از شاگردان امام صادق به نام»  کــرّام می گوید: پیش خود سوگند یاد کردم که هرگز در روز غذا نخورم «روزه بگیرم» تا حضرت قائم آل محمد ظهور کند، به حضورامام صادقرفتم و عرض کردم: « شخصی از شیعیان سوگند یاد کرده که هرگز روزها غذا نخورد تا امام قائم (عج) ظهور نماید» «چه صورت دارد؟»

امام صادق فرمودند: بنابراین ای کــرّام! باید هر روز را روزه بگیری، ولی دو روز در ایام سال یعنی عید قربان و عید فطر را روزه نگیر و همچنین سه روز تشریق «روز 11 و 12 و 13 ذیحجه» و وقتی که بیمار و مسافر هستی روزه نگیر«برای اینکه بدانی در انتظار حضرت قائم، تا چه اندازه مهم است، به این مطلب توجه کن:

هنگامی که امام حسین به شهادت رسید، آسمانها و زمین و هر چه در آنها است و فرشتگان ناله کردند و گفتند: « خداوندا به ما اجازه بده مخلوقات را هلاک و نابود کنیم، زیرا به حریم تو بی احترامی کردند و برگزیده تو را کشتند». خداوند به آنها وحی کرد: « ای فرشتگان و آسمانها و زمین، آرام باشید.» سپس خداوند، یک پرده از پرده ها را عقب زد، محمدو دوازده وصی او در آنجا بودند، آنگاه دست قائم (عج) را گرفته و سه بار فرمودند: (ای فرشتگانم و ای آسمانها و زمینم، بهذا انتصرُ لهذا: «به وسیله این (قائم) انتقام می گیرم از (خون) این (مام حسین)

منبع: اصول کافی؛ (باب ما جاء فی الاثنی عشر (ع …) حدیث 19 ، ص 5

پ.ن: و عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد بکوشیم حسین دل به دست یزید نفس لب تشنه شهید نشود.

نا شنیدنی: این هم به عشق فرمانده لشکر...

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ق.ظ

خاطرات شهدا، مهدی باکری

سردار فاتح عملیات بدر و خیبر شهید مهدی باکری.

{کسی که شهید احمد کاظمی از او بعنوان فرمانده خود یاد می کرد.}

 

به دستور آقا مهدی، روی کیلومتر شمار ماشین های لشکر، علامتی زده شده بود که برای مشخص کردن سرعت مناسب در حرکت بود. در این علامت ها که هنوز هم روی ماشین هایی که از آن زمان به جا مانده هست، روی کیلومتر شمارها سه رنگ سفید و زرد و قرمز زده شده بود. تا شصت کیلومتر با رنگ سفید، از شصت تا نود با رنگ زرد و از نود به بالا با رنگ قرمز مشخص شده بود. آقا مهدی خیلی روی این قضیه حساس بود.
 

یک بار که آقا مهدی در جاده منتظر ماشین بود، یکی از ماشین  ها که اتفاقاً از ماشین های لشکر عاشورا بود، ایشان را سوار می کند. سرعت ماشین بیش از حد مجاز بوده، آقا مهدی به راننده تذکر می دهد که « فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرین، شما چرا اینقدر تند می ری؟» راننده می گوید: «فرمانده لشکر گفته؟» و بعد از جا زدن دنده چهار، سرعت ماشین را بیشتر می کند و می گوید: «این هم به عشق فرمانده لشکر.»
 

وقتی نزدیک مقر لشکر می شوند، راننده می بند که همه به آقا مهدی احترام می گذارند، از او می پرسد: « تو کی هستی که اینقدر بهت احترام می ذارن؟» آقا مهدی در جواب می گوید: « همونی که به عشقش زدی دنده چهار.» راننده با دستپاچگی نمی دونه چی بگه و چیکار کنه، که آقا مهدی او را نصیحت می کند و از او می خواهد که به دستورات نظامی احترام بگذارد.

                                                                                 راوی: سردار اسلام جناب آقای قهرمان زارع

پ.ن بی ربط: اگر بیاد کسی هستیم، این هنر اوست نه لطف ما... یا اباصالح المهدی، یا فارِِس الحجاز، ادرکنی و لا تهلک

مطالب مرتبط؛
بسیجی ای که فرمانده لشکر از آب در آمد....

پاورقی:

*کلمه فارِس در عربی به معنی دلاور و نجیب زاده است.

اسلام علیک یا بقیة اللة فی ارضه؛

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ق.ظ

الهی من لی غیرک

مولای من ؛                                                                                                                                 
بی تو  اینـجا هـمه در حبـس ابد، تبعیـدنــد             سالهای هجری و شمسی همه بی خورشیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است             فصـــل ها را هــــم با فــــاصله ات سنـــجیدنــد

تو بیــایی هــمــه ســــاعتـهــا ثانیـــــه ها            از همین روز همین لحظه همین دم عیـــد اسـت

 

آیت الله بهجت ره می فرمودند: تا رابطه ما با ولی خدا عج قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوت رابطه ما با ولی امر عج هم در اصلاح نفس است. روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا میکند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.
 

پ.ن: دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است؛

اسلام علیک یا بقیة اللة فی ارضه

ناشنیدنی: آفرینش هستی در 6 روز...

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ

آفرینش کرات در 6 شبانه روز

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ {سوره مبارکه اعراف/ آیه شریفه 54}

همانا پروردگار شما خدایى است که آسمان‏ها و زمین را در شش روز آفرید (در مدتى مساوى با شش روز یا شش شبانه روز، یا شش دوران)، آن گاه بر تخت (تدبیر جهان هستى) سلطه و استیلا یافت. شب را (پرده ‏وار) بر روز مى‏پوشاند به گونه ‏اى که شب پیوسته روز را مى‏طلبد و روز هم همواره شب را مى‏جوید و خورشید و ماه و ستارگان را در حالى که (میان جوّ غیر متناهى) مسخّر و رام فرمان او هستند بیافرید. آگاه باش که آفرینش و فرمان (نافذ در همه آفریده‏ ها) از آن اوست ثابت و دائم و پربرکت است خداوند که پروردگار جهانیان است{ترجمه مشکینی}

خیلی وقته بود که دلم می خواست تو زیرمجموعه مطالب "نا شنیدنی" شروع به انتشار مطالبی از قـــرآن و نماز کنم، البته مطالب قرآنی تو پیکایل از قبل هم وجود داشت ولی متاسفانه بصورت مستمر نبود، چند روز پیش که تفسیر آیه شریفه 54 سوره مبارکه اعراف مربوط به "آفرینش ابتدایی هستی" رو دیدم بنظرم رسید موضوع خوبی برای شروع دوباره و مستمر مطالب قرآنی هستش، شکر خدا از امروز این کار رو شروع کردم و امیدوارم روزءی انتخاب آیات برای انتشارشون تو وبلاگ رو خدا خودش برسونه  و امـّــا آیه شریفه 54 سوره مبارکه اعراف...

نکات آیه؛

  1. کلمه «یوم»، غیر از «نهار» است. «نهار»، روزِ در برابر شب است، ولى «یوم»، گاهى به معناى روز است و گاهى به معناى شبانه روز و گاهى هم به روزگار و دوره، یوم گفته شده است و در این آیه، معناى اخیر {یعنی روزگار و دوره }مراد است.
     
  2.  «تبارک» از «برکت»، به معناى بقا و ماندگارى است. «بَرَک»، سینه‏ ى شتر است، وقتى که شتر سینه‏ اش را بر زمین مى‏گذارد، نشانه‏ ى استقرار و ماندن اوست. آنگاه به هر صفتى که پایدار و بادوام باشد و هر موجودى که داراى عمر طولانى یا آثار مستمرّى باشد، برکت گفته شده است. «بِرکه»، نیز جایى است که مدّتى طولانى آب در آن مى‏ماند و ذخیره مى‏شود.
     
  3. با توجّه به قرائن موجود در این آیه و آیات دیگر قرآن، منظور از «خلق»، آفرینش نخستین و منظور از «امر»، جعل و وضع قوانین حاکم بر هستى است که آفریده‏ها را در مسیر خود هدایت مى‏کند.
     
  4.  «استوى على العرش»، کنایه از قدرت، سلطه، تدبیر، هدایت و اداره کامل جهان است. در زبان فارسى هم، بر تخت نشاندن یا از تخت نشستن، یعنى بر اوضاع مسلّط شدن و قدرت و حکومت را به دست گرفتن. البتّه ممکن است «عرش»، کنایه از جهان ماوراى ماده و «کرسىّ» کنایه از جهان مادّه باشد، چنانکه در آیةالکرسى مى‏خوانیم: «وسع کرسیّه السموات و الارض».

    در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...{اینجا کلیک کنید}

عرفانهای نو ظهور: اشو و مکتب راجنیشیسم؛

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ب.ظ

عرفانها نوظهور؛ راجنیشیسم و اشو

بسم الله الرحمن الرحیم

اُشو نامیست که در مکاتب عرفانی نو ظهور، برای خود جایی باز کرده؛ و طرفدارانش او را مرد عرفانی می دانند، امّا به جرات می توان گفت تمام منتقدان و مخالفان اُشو از او به عنوان مروج آزادی جنسی یاد می کنند تا مروج یک مکتب عرفانی! البته در خلال این بحث ها که خود حتماً متوجه این موضوع هستید، عرفان مورد بحث در این مطالب به شناخت و آگاهی از عوالم غیبی و حرکت به سوی خدا نیست و در این مکاتب نو ظهور، همیشه استفاده ابزاری از این کلمه برای پیشبرد افکار موهوم بوده که می توان اینجا؛ معنی و مفهوم عبارت "عرفان نو ظهور" را به "بدعت نو ظهور" تعبیر کرد.

به جرات می توان گفت تمام منتـقدان و مخـالفان اُشـو
از او به عنوان مروج آزادی جنسی یاد می کنند تا مروج
یک مکتب عرفانی!

القصه؛ شروع این موضوع در پیکایل مصادف با آغاز مطالعاتم در این زمینه است که بیشتر برای آگاهی، به اشتراک گذاری و نقد این جریان هاست. از آنجایی که انحراف از یک راه مستقیم خود آغازگر انحرافات بیشماریست می توان به یقین گفت انسان منحرف از راه انحرافی خود دوباره به انحرافات دیگری نیز کشیده خواهد شد و شاهد این مطلب جایست که محمد باب ابتدا از خود بعنوان باب و مروج دین یاد می کرد و رفته رفته انحرافاتی از قبیل مدعی نائب امام زمان بودن و به مرور ادعای اینکه خود امام است او را بجایی کشاند که ادعای نبوت و در نهایت ادعای خدایی! نمود.

سرحلقه های مکاتب نو ظهور بدلیل نداشتن منطق و عدم پاسخگویی جامع در تمام ابعاد زندگانی انسان، وقتی در مورد ادیان دیگر اظهار نظر می کنند، برای اینکه با منطق ادیان ها روبرو نشوند و مجبور به اظهار نظر و بحث متقابل در موضوعات مختلف نشوند، بکل مکر ادیان های الهی شده و برچسب های ناروا بر آنها برای فرار از بحث می چسبانند.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛

باب الحوائج؛ امام موسی ابن جفر علیه السلام

 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

سرزمین نجران یکی از شهرهای مسیحی نشین بود، روزی مرد و زنی که هر دو از راهبان نجران بودند، به حضور امام کاظمدر مدینه آمدند، زن راهب مسائلی از امام کاظمپرسید، امام پاسخ مسائل او را داد، او به حقانیت اسلام پی برد و هماندم در محضر آن حضرت، مسلمان شد و گواهی به یکتائی خدا و رسالت محمدداد. سپس مرد راهب، مسائلی از امام کاظمپرسید و امام به همه آن مسائل پاسخ داد، آنگاه بین امام و او گفتگوی زیر به میان آمد:
 

راهب گفت: « من در دین خود آنچنان نیرومندم که هیچ کدام از مسیحیان از دانش، به درجه من نمی رسند، شنیدم مردی در هند سکونت دارد، که هر گاه بخواهد برای زیارت بیت المقدس بیاید، در یک شبانه روز  آن همه راه طولانی را می پیماید و باز می گردد، من احوال او را از شخص پرسیدم، او گفت: آن شخص هندی، اسمی را که آصف بن برخیا همدم سلیمان نبی می دانست و به آن وسیله تخت بلقیس را از شهر سبا نزد سلیمان آورد، می داند. »

خداوند وصف آصف بن برخیا را در کتاب شما{1}و در کتابهائی که بر ما اهل ادیان نازل شده، بیان فرموده است. امام کاظم فرمودند: « آیا خداوند دارای چند نام است که دعا به وسیله آنها حتما به استجابت می رسد؟ » راهب گفت: « آن نامها بسیار است، ولی آنها را که دعا به وسیله آنها حتما رد نمی شود، هفت نام است. » امام کاظم فرمودند: « آنچه از آنها را بیاد داری بگو. » راهب گفت: « نه، به حق خدائی که تورات را بر موسی فرو فرستاد و عیسی را مایه پند جهانیان قرار داد و … آن نامها را نمی دانم و اگر می دانستم نیازی به شما نداشتم که از شما بپرسم. »

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید..

نادیدنی: هیـــس خوابیده اند....

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۴۵ ب.ظ

سگ در بغل سگ...!
{بدون شرحــــــــ...}

پســر نــوح با بــدان بنشــت           خـاندان نبــوّتـش گـــم شـد

سـگ اصحاب کهف روزی چند          پی نیکان گرفت و آدم شـــد
 

ناشنیدنی: نگذارید جوانمردی از میان برود...

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۴۲ ب.ظ

جوانمردی؛

بسم الله الرحمن الرحیم

از احوالش معلوم بود که گم شده.جوان درمانده و از همه جا رونده تو بیابان پیش می رفت، راهش رو گم کرده بود  و عطش نایی براش نذاشته بود. کم کم داشت ناامید میشد و به خوب مردن فکر می کرد!

تا که از دور لکه سیاهی رو دید، سرش گیج می رفت، نمی تونست واضح ببینه، جلوتر که رفت بساط پیرمردی با صفا رو دید، پیرمرد هم تا اون رو دید فهمید که گم شده، پیر مرد فرصت درخواست کردن چیزی رو بهش نداد و سریع دست بکار شد،  بهش آب و غذا داد تا جوان سر حال بیاد، تا صبح کنار آتیش خوابید.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛

ناشنیدنی :عظمت فاطمه(س)در صحرای محشر

دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ

شیعه یتیم شد چرا...
{برای دریافت سایز بزرگتر روی طرح کلیک کنید:A3}

بسم الله الرحمن الرحیم

     سلام، ایام فاطمیه رو به محضر امام زمان عج که این روزها قلب نازنینشان در فشار است و همه شما دوستان و محبین و شیعیان اهل بیت تسلیت عرض می کنم.واقعاً برای شیعیان از آن روزی که خلافت از محل خودش تغییر کرد، عید و شادی و دلخوشی بدون ناراحتی توی دل نگذشته، و اگر خنده ی روی لبمان بود در حقیقت تصنعی بود، گویا غم با پیکره مان عجین شده، و محل ثابت غم، دل شیعیان شده است، اما نوید که عاقبت شب سیاه، روز است و نوید که آن روز نزدیک است[1]. روزیکه شیعیان به صف شده اند، چه صفی، چه شوری، این صف قصاص سیلی مادرمان فاطمة الزهراستــــــــــ...

    واسه این روزا بهتر دیدم حدیثی از عظمت شخصیت حضرت فاطمهاز کتاب گرانقدر بحار بعنوان مطلب ایام فاطمیه منتشر کنم که واقعا به قول جابر بن عبدالله انصاری، دل ما شیعیان رو شاد و خرسند می کند...
 

روزی جابر بن عبدالله انصاری صحابه جلیل القدر حضرت محمدمی گوید:
به امام باقرگفتم: فدایت شوم! تقاضا می کنم حدیثی در مورد عظمت مادرت فاطمهبرایم بفرمایید که هر وقت آن را برای پیروان شما خاندان رسالت باز گفتم، شاد و خرسند شوند. امام باقرفرمودند: پدرم از رسول خدا نقل کرد که پیامبر فرمود: وقتی که روز قیامت فرا می رسد برای پیغمبران الهی منبرهایی از نور نصب می شود که در میان آنها منبر من بلندترین منبرها خواهد بود. آنگاه خداوند مهربان می فرماید: ای پیامبر برگزیده ام! سخنرانی کن! و من آن روز چنان سخنرانی می کنم که هیچ کس حتی پیامبران و سفیران الهی نیز همانند آن را نشنیده باشند.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛

وب گردی(2): نائب الزیاره حرم ائمه علیهم السلام

يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ق.ظ

نائب الزیاره

بسم الله الرحمن الرحیم

          این پست رو به عنوان عیدی واستون می زارم مطمئنم روح و دلتون شاد میشه البته می تونید باهاش خانواده و عزیزانتون ،چه اونا که در قید حیاتند چه اونا که به رحمت خدا رفتند رو شاد کنید. الان پیش خودتون می گید این چه کاره ای چطور ممکنه اما خدّام حرم ائمهاین امکان رو فراهم کردند! چطوری!!! الان می گم...

         القصـــه؛ وبگردیم از جای شروع شد که تو وبلاگ یکی از دوستان مطلبی دیدم با عنوان "میخواید برید زیارت؟" روش که کلیک کردم سایت شبکه جهانی الکفیل؛ پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت ابالفضل العباس رو واسم آورد صفحه ای با عنوان "نائب زیاره" اول هول شده بودم و کلی هیجان داشتم...

         قضیه از این جریان بود که این صفحه ای که واسم باز شده بود؛ این امکان زیارت رو به تمامی شیعیان و محبین اهل بیت در سراسر جهان، که بعد مسافت زیادی با حرمین دارن و به هر دلیلی امکان سفر و زیارت بارگاه منور حضرت عباسجهت تجدید میثاق با آن حضرت و یا طلب حوائج دنیوی و یا اخروی واسشون فراهم نمیشه رو میده که واقعاً باعث چشم روشنی و دل روشنی تمام شیعیان و محبین اهل البیتشده.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛

ناشنیدنی(36):زمینه سازی ظهور حضرت قائم (عج)

جمعه, ۲ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ

اللهم العجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

      سلام به همه دوستای عزیزم؛ امیدوارم سال نو خوبی رو شروع کرده باشید، راستش فکر نمی کردم به این زودی وبلاگ رو بروز کنم چون کلی درس و مشق ریخته سرم و از طرفی مونده بودم اولین مطلب پیکایل در مورد چه موضوعی باشه، یعنی می خواستم یه "ناشنیدنی" یا "نادیدنی" باشه که بعنوان عیدی وبلاگ محسوب شه، تا بالاخره یه مطلب زیبا از لزوم آمادگی برای ظهور در این سالهایی که امید ظهور زیاد شده رو تو کتاب اصول کافی دیدم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.


       و یه مژده دیگه در مورد مطالب امسال پیکایل که سعی خواهم کرد مطالب و ناشنیدنی ها رو واستون بزارم که مطمئناً شگفت زده تون خواهد کرد، البته قبل از این اعتقاد بر این داشتم که هر حدیثی رو نباید گفت مگر به اهلش،و این عقیده رو تو مطلب پیکایل و پست هایی که می فرستادم رعایت می کردم، البته این عقیدم طبق حدیثی از امام صادقبود که به شدت نهی فرمودند از فاش کردن اسرار و کرامات اهل البیتدر پیش کسانیکه ظرفیت شنیدن ندارن؛

      امّا خوب این عقیده همچنان پابرجاست ولی در مورد پست هام اعتقاد پیدا کردم اگه کسی این اهلیت رو نداشته باشه راهش اینطرفا نخواهد افتاد برای همین انشالله بعد این احادیث ناب و زیبایی رو واستون خواهم گذاشت امیدوارم مرضی حضرت حق و صاحبمون حضرت مهدی عج قرار بگیره.
 

و اما لزوم آمادگی و زمینه سازی برای ظهور قائم (عج)؛

 روزی جمعی از شاگردان و اصحاب امام صادقدر محضرش به گرد هم آمده بودند و سخن از ظهور و خروج امام قائم (عج) می گفتند، امام صادقسخن آنها را می شنید، تا اینکه آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود: (کجائید شما؟ هیهات، هیهات، سوگند به خدا آنچه که شما به سوی او چشم می کشید (و در انتظارش هستید) نمی آید (و نهضت جهانی تحت پرچم او تحقق نمی یابد) مگر اینکه غربال شوید؛

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید؛