پیکایل،شکار لحظه ها

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

 

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

پیکایل،شکار لحظه ها

سلام،
پیکایل محلی است برای دیدن و شنیدن زیبایی های معنوی و مادی که کمتر به چشم آمدند و شنیده شده اند. پس با ما همراه شوید.
مطالب پیکایلی:
- نادیدنی:شامل شکار لحظه هایی که توسط
دوربین گوشیم(پیکایل)گرفته شده.{تصاویری
که توسـط گوشیم گـرفته شـده با لوگو وبـلاگ
منتشر میشه و بقیه با ذکر منبع.}
- ناشنیدنی:روایـات، حکایـات و مطـالب دینی
کــم گفته شده و کمتر شنیده شده...!
- طرح: شـامـل پوستـرهــای منــاسبـتی بـا
موضوعات روزهستش.
- وبگردی: معرفی وبلاگ و وب سایت های زیبا
-عرفان های نو ظهور: مطالعاتم در مورد مکاتب
نو ظهور و سردسته هاشون.
-...
یا حق/.

آخرین نظرات
نویسندگان
نشان دوستان
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لشکر عاشورا» ثبت شده است

نا شنیدنی: این هم به عشق فرمانده لشکر...

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ق.ظ

خاطرات شهدا، مهدی باکری

سردار فاتح عملیات بدر و خیبر شهید مهدی باکری.

{کسی که شهید احمد کاظمی از او بعنوان فرمانده خود یاد می کرد.}

 

به دستور آقا مهدی، روی کیلومتر شمار ماشین های لشکر، علامتی زده شده بود که برای مشخص کردن سرعت مناسب در حرکت بود. در این علامت ها که هنوز هم روی ماشین هایی که از آن زمان به جا مانده هست، روی کیلومتر شمارها سه رنگ سفید و زرد و قرمز زده شده بود. تا شصت کیلومتر با رنگ سفید، از شصت تا نود با رنگ زرد و از نود به بالا با رنگ قرمز مشخص شده بود. آقا مهدی خیلی روی این قضیه حساس بود.
 

یک بار که آقا مهدی در جاده منتظر ماشین بود، یکی از ماشین  ها که اتفاقاً از ماشین های لشکر عاشورا بود، ایشان را سوار می کند. سرعت ماشین بیش از حد مجاز بوده، آقا مهدی به راننده تذکر می دهد که « فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرین، شما چرا اینقدر تند می ری؟» راننده می گوید: «فرمانده لشکر گفته؟» و بعد از جا زدن دنده چهار، سرعت ماشین را بیشتر می کند و می گوید: «این هم به عشق فرمانده لشکر.»
 

وقتی نزدیک مقر لشکر می شوند، راننده می بند که همه به آقا مهدی احترام می گذارند، از او می پرسد: « تو کی هستی که اینقدر بهت احترام می ذارن؟» آقا مهدی در جواب می گوید: « همونی که به عشقش زدی دنده چهار.» راننده با دستپاچگی نمی دونه چی بگه و چیکار کنه، که آقا مهدی او را نصیحت می کند و از او می خواهد که به دستورات نظامی احترام بگذارد.

                                                                                 راوی: سردار اسلام جناب آقای قهرمان زارع

پ.ن بی ربط: اگر بیاد کسی هستیم، این هنر اوست نه لطف ما... یا اباصالح المهدی، یا فارِِس الحجاز، ادرکنی و لا تهلک

مطالب مرتبط؛
بسیجی ای که فرمانده لشکر از آب در آمد....

پاورقی:

*کلمه فارِس در عربی به معنی دلاور و نجیب زاده است.

سردار فاتح بدر و خیبر شهید  مهدی باکری
سردار فاتح عملیات بدر و خیبر شهید مهدی باکری.

{کسی که شهید احمد کاظمی از او بعنوان فرمانده خود یاد می کرد.}

[دانلود پوستر با سایز بزرگتر]

 

آقا مهدی مرا بعنوان مسئول تدارکات لشکر انتخاب کرده بود. انباردارمان آمد و به من گفت: «یه بسیجی اینجاست که اندازه ی ده نفر کار میکنه، هیچی نمی خواد، نه مرخصی، نه تشویقی، اگه می شه این نیرو رو بدین به من.» گفتم: «کیه این که تو می گی؟ » گفت: « الان داره گونی خالی می کنه. به جای یکی هم دو تا دوتا گونی میبره تو انبار.» گفتم: «بریم ببینمش.» انباردار گفت: «اونجاست، اونو می گم.»

فاصله کمی زیاد بود و اون هم مشغول کار کردن. جلوتر که رفتبم، هنوز به اونجا نرسیده بودیم که دیدم کسی را که او ازش تعریف و تمجید میکند، آقا مهدیه. همین که من او را دیدم، او هم مرا دید و بلافاصله با اشاره ی چشم و ابرو به من فهامند که چیزی نگویم.

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...