پیکایل،شکار لحظه ها

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

 

زیبایی های معنوی و مادی را به یکدیگر نشان دهیم.

پیکایل،شکار لحظه ها

سلام،
پیکایل محلی است برای دیدن و شنیدن زیبایی های معنوی و مادی که کمتر به چشم آمدند و شنیده شده اند. پس با ما همراه شوید.
مطالب پیکایلی:
- نادیدنی:شامل شکار لحظه هایی که توسط
دوربین گوشیم(پیکایل)گرفته شده.{تصاویری
که توسـط گوشیم گـرفته شـده با لوگو وبـلاگ
منتشر میشه و بقیه با ذکر منبع.}
- ناشنیدنی:روایـات، حکایـات و مطـالب دینی
کــم گفته شده و کمتر شنیده شده...!
- طرح: شـامـل پوستـرهــای منــاسبـتی بـا
موضوعات روزهستش.
- وبگردی: معرفی وبلاگ و وب سایت های زیبا
-عرفان های نو ظهور: مطالعاتم در مورد مکاتب
نو ظهور و سردسته هاشون.
-...
یا حق/.

آخرین نظرات
نویسندگان
نشان دوستان
پیوندها

۱۵ مطلب با موضوع «قرآن و مقالات دینی» ثبت شده است

دین در برابر عقل نیستـــــ...

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل کفایت یا عدم کفایت عقل برای سعادتمند شدن نیست، مشکل در عدم استفاده از تمام ظرفیت های عقل و اصول عقلانیت است. آمدن وحی برای استفاده حداکثری از قوه عقل مقرر گردید.

 

عصای اوّل راه رفتن در وادی دنیا، عقل است، به همین سبب است که اصول دین ابتدا باید به اثبات عقل برسد سپس عبادت آغاز شود.

 

و آن زمانی که آماده راه رفتن بدون عصا شده اید، زمان در آغوش عشق بودن است و ره به عشق خواهید پیمود. قدر عصای عقل را بدانید، همان او بود که خشت اول را بنا نهاد، اگر در پیمودن این راه زمانی خسته شدید بر آن تکیه کنید. اما برای پیمودن سریع راه عصای عشق را بردارید. عقل مصلحت طلب است اما عشق صداقت پیشه.

 

اگر گویی این صاحب خانه عشق کجاست؟ و مقصد این راه و پناهگاه او کجاست حضرت عشق، خودش پاسختان را می دهد:

 

کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی
کلام «لا إلهَ إلّا اللّهُ یعنی هیچ معبودی بجز الله نیست» دژ و حصار من است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت.

 

اگر بگویی پس در این پناهگاه خالق عشق کجاست؟ ندا می دهد:

 

و هو معکم اینما کنم

او با شماست هرجا که باشید.

 

اگر گویی پس چرا من نمی بینمش پاسخت می دهد:

اینما تولوا فثم وجه الله

به هر کجا روی کنی وجه الهی آن جاست.

عبدالمهدی حیـــران

على علیه السلام مولای متقیان فرمودند:
جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم پس یکى را بر گزین و دو تا را واگذار. آدم گفت چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیاء و دین آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیاء و دین گفت شما باز گردید و او را واگذارید، آن دو گفتند اى جبرئیل ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت.

اصول کافى جلد 1 صفحه: 11 روایة: 2

مطالب مرتبط:

غذای روح... .

توهم تفکر...!

کاغذ آرامش نمی آورد...

بهشت را به بها دهند نه به بهانه!

 

خدا را چگونه عبادت کنیم!؟

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ب.ظ

بسیم الله الرحمـــن الــرحیم

 

آیا روشنایی ظاهری خود را دیدی (خطاب به شیطان) و گفتی محال است که گل تیره و تاریک از تو اشرف شود؟!



شیطان از خداوند متعال درخواست نمود که به جای سجده بر آدم (علیه السلام) چنان تو را عبادت کنم، که هیچ کس مثل آن، تو را عبادت نکرده باشد!؟

 

ولی خداوند فرمود: من دوست دارم آنگونه که می خواهم، مرا عبادت کنند.

آیت الله بهجت رحمة الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریباً یکسال پیشه (دقیقاً 369 روز) پستی با عنوان نام امـــــام علــی علیه السلام در قــــــــرآن + دانلود 3 مناظره گذاشتم که شامل سخنرانی استاد رائفی پور و 3 مناظره جالب در اثبات حقانیت و خلافت بلافصل مولای متقیان علی علیه السلام بود، امشب تصمیم گرفتم 2 آیه دیگه با همین هدف رو براتون بزارم، امیدوارم موجب جلای دلهای پاکتون بشه و بر ایمانتون اضافه کنه هر چند بر کفر غاصبان و کافران خواهد افزود....

 

آیه مباهله که خیلی معروفه یک عبارتی  با عنوان وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ یعنی خودمان را و شما خودتان را داره که طبق تفاسیر شیعه و سنی نشون می ده که مراد از «شخصی از خودتان» علی ابن ابیطالب علیه السلام هستش که در مباهله با مسیحیان همراه با پیامبر مکرم اسلام  و اهل بیت صل الله علیه و آله والسلمحضور پیدا کرد.

سوره مبارکه آل عمران/ آیه شریفه 61:

 

فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

پس هر کس با تو درباره او (عیساى مسیح علیه السّلام) پس از آنکه تو را علم آمده محاجّه و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (کسانى را که مانند جان ماست) فرا خوانیم، آن گاه به یکدیگر نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

با توجه به عبارت «شخصی از خودتان»، در آیه شریفه 17 سوره مبارکه هود نیز عبارتی آمده که دقیقاً هم معنی هم این عبارت است بار دیگر حضرت علی علیه السلام را از وجود و نفس پیامبر صل الله علیه و آله والسلممعرفی می کند.

فَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ  (هود/17)

 

آیا آن کس که (همچون پیامبر اسلام) دلیل روشنى (مثل قرآن) از طرف پروردگارش دارد و بدنبال او شاهدى از اوست، و پیش از او (نیز) کتاب موسى‏ (که) رهبر و رحمت بوده است (بر آمدن او بشارت داده، مانند کسى است که این خصوصیات را نداشته باشد؟)، آنان (کسانى که حق‏جو هستند) به او ایمان مى‏آورند، و هر کس از احزاب (و گروه‏هاى مختلف) که به او کافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن در تردید مباش (که) قطعاً آن (وحى، کلامِ) حقّى است (که) ازپروردگارت (نازل شده)، اگر چه اکثر مردم ایمان نیاورند.

با  این مقدمه برای درک بهتر مطلب از تفیسر نور حجت السلام قرائتی حفظه الله استفاده شده و ابتدا نکات و بدنبال اون پیام های آیه و احادیث مرتبط رو با هم می خونیم:

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

نا شنیدنی: بهشت را به بها دهند نه به بهانه!

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

 

همان کسانى که فرشتگان جانشان را در حالى که پاکند مى‏ستانند [و به آنان] مى‏گویند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى‏دادید به بهشت درآیید.

سوره مبارکه نحل/ آیه شریفه 32

 

 

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ

می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیانِ شما آمده بر سر شمانیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند تا آنجا که پیامبر و مؤمنانی که با اوبودند گفتند: پس یاریِ خدا کی خواهد رسید؟ بدانید که یاری خدا نزدیک است. سوره مبارکه بقرة/ آیه شریفه 44

 

بهشت را به بها دهند نه به بهانه

مطمئنم اگر شهید می خواست سخنش را ادامه دهد، نقل حدیث کنز می نمود، شرح حدیث اشتیاق خداوند به توابین رو می فرمود و بعد فریاد می زد: خــــداوند دنبال بهانه است تا به ما بها دهد و ما چقدر باید بی توفیق باشیم که نتوانیم خود را لایق بهانه ای کنیم... .

 

بهشت را به بها دهند نه به بهانه و خــــداوند دنبال بهانه است تا به ما بها دهد و ما چقدر باید بی توفیق باشیم که نتوانیم خود را لایق بهانه ای کنیم... .

عبدالمهدی حیران

لینک های مرتبط:

ماجـرای اعتـراض رضــا کیانیــان به ادکلـن زدن شهیــد بهشتـی!

دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر استــ امّا...!

تتمه: باید در زندگی خودت را گم کنی تا خدا را پیدا کنی.

تتمه 2: از امروز آقای عبدالمهدی حیران توی پیکایل مطالب هنری و اشعار زیبای خودشون رو منتشر خواهند کرد.

حکمت های سفارش به خوبی ها و بازداشتن از بدی ها

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

امر به معروف و نهی از منکر

بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِیداً

قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى‏ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ‏{آیه شریفه 164 سوره مبارکه اعراف}

و (به یاد آور) زمانى که گروهى از آنان (بنى ‏اسرائیل، به گروه دیگر که نهى از منکر مى‏ کردند) گفتند: چرا شما قومى را موعظه مى‏ کنید که خدا هلاک کننده‏ ى ایشان است، یا عذاب کننده‏ ى آنان بر عذابى سخت است؟ گفتند: براى آنکه عذرى باشد نزد پروردگارتان و شاید آنها نیز تقوا پیشه کنند.

 

امر به معروف و نهی از منکر { به فارسی؛ سفارش به خوبی ها و باز داشتن از بدی ها } یکی از احکامی هستش که دارای حکمت های بیشماری است که بنظر من خوب به اونها پرداخته نشده، یعنی تویه جامعه انطور که باید جا نیفتاده، این فرمان زیبای الهی چنان ثمراتی واسه جامعه داره که برای جامعه حکم ضرورت آب برای بدن انسان رو داره؛ حضرت علیدر حدیث زیبایی می فرمایند:

 

 هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود.  امالى صدوق، ص‏254

 

در مورد اینکه چه کسی صلاحیت اجرای این حکم رو داره و یا اینکه به چه روش هایی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد حرف های زیادی زده شده، اما کوتاه سخن اینکه فرد باید کاملاً آشنای به موضوع باشه و حداقل خودش در امر و نهی فردی خود دار باشه و البته با مهربانی، دلسوزی و حوصله اینکار رو انجام بده.

 

پیامبر گرامی اسلام: کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.  کنزالعمل ج552

 

حضرت علی : امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه‏ روى نماید و به آنچه امر و نهى مى‏کند، دانا باشد .بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64

 

حضرت حجت السلام قرائتی حفظه الله زیر آیه شریفه 164 سوره مبارکه اعراف حکمت ها، نکات و اثرات واقعاَ زیبایی از این حکم الهی را بیان کردند که فقط در صورت اثر نکردن! اون، برای ما و جامع بشری بدست میاد و با فرض این مسئله، اگه سفارش و بازداشتن ما اثر کنه شاید دیگه پاداش،ثواب و اثرات این حکم قابل شمارش نباشه همونطوری که مولای متقیان علی می فرمایند:

 

 امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى‏کنند و نه از روزى کم مى‏ نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى‏سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه‏ اى است نزد حاکمى ستمگر.  غررالحکم، ج2، ص611، ح3648

و امّــا... .

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

ناشنیدنی: لَن تَرَانِی یا موسی!

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی

وَلَـکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ

جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ (اعراف/143)

و چون موسى به میقات و وعده‏گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسى) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهى دید، ولى به این کوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار ماند، پس به زودى مرا خواهى دید. پس چون پروردگار موسى بر کوه تجلّى وجلوه نمود (و پرتوى از عظمت خود را بر کوه افکند)، کوه را متلاشى کرد و موسى مدهوش بر زمین افتاد. پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهى (که دیده شوى)، من به سوى تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم.

بنظرم داستان مردمان قوم بنی اسرائیل خیلی عجیبه و عبرت های زیادی تو  داستانهای این قوم واسه کل انسان ها و اللخصوص واسه ما مسلمونا نهفته است، تو حدیثی از مولای علی خوندم که آینده ما و آنچه که بعداً واسمون پیش میاد توی قرآن هستش! بعبارت بهتر در حدیثی از حضرت فاطمه اومده؛ با خواندن قرآن دید و بصیرت ما به آینده بیشتر میشه و اتفاقات آینده رو با عقل و بصیرتمون می تونیم تشخیص بدیم.{نقل به مضمون}

 

اما داستان عبرت آنگیزی که در ادامه میاد داستان حضرت موسی و توقفش در کوه طور، برای دریافت الواح  مقدس توارات هستش که 70 نفر از بزرگان بنی اسرائیل هم قبل از شروع خلوت موسی با خدا، برای شندین صدای خداوند متعال با او راهی کوه طور شده بودند،تو ادامه  برای درک و تدبیر درست آیه از تفیسر نور حجت السلام قرائتی حفظه الله استفاده شده و ابتدا نکات و بدنبال اون پیام های آیه و احادیث مرتبط رو با هم می خونیم:

 

نکات آیه:

«دَکّ»، به معناى زمین صاف و«جعله دکّا»، یعنى کوه متلاشى و ذرّه ذرّه شد تا به زمین هموارى تبدیل گشت.
«خَرَّ»، به معناى ساقط شدن و افتادن است و «صَعِقَ»، به معناى بیهوشى بر اثر صداى مهیب است.

 

مثل لباسی که از یقه اش گرفتین و یهو ولش کنید! چطوری روی زمین می افته؟!

 

دیدن خداوند، تقاضاى جاهلانه‏ ى بنى ‏اسرائیل بود که از موسى مى‏خواستند خدا را با چشم سر به آنان بنمایاند (که در آیه 155 همین سوره مى‏خوانیم)، و آن کافران غافل  بودند که هرگز چشم توان دیدن خداوند را ندارد، «لاتدرکه الابصار» [253] ، بلکه باید خدا را با چشم دل دید و به او ایمان آورد. چنانکه حضرت على فرمود: «رأته القلوب بحقایق الایمان» [254]

امام صادق در مورد «انا اوّل المؤمنین» فرمودند: «انا اوّل مَن آمن و صَدّق بانّک لاتُرى» [255] ، من اوّلین ایمان آورندگان باشم به این که ذات الهى قابل دیدن نیست.


در جلسه‏ اى مأمون به امام رضا گفت: مگر شما نمى‏گویید انبیا معصومند، پس چرا موسى رؤیت الهى را از خداوند درخواست کرد؟ «أرنى أنظر الیک»، آیا موسى نمى‏دانست که خداوند قابل دیدن نیست؟

اینجا؛ در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید... .

ناشنیدنی: کودکی در مکتب وحی

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسن در هفت سالگی در مجلس رسول خدا شرکت می کرد، آیات قرآنی را می شنید و حفظ می کرد. وقتی محضر مادرش می آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان می نمود. امیر المؤمنین به منزل که می آمد، فاطمه آیه تازه ای از قرآن را برای علیمی خواند.

            

امیر المؤمنین می فرمود: فاطمه جان! این آیه را از کجا یاد گرفته ای تو که در مجلس پیامبرنبودی؟ می فرمود: پسرت حسن در مجلس بابایش یاد می گیرد و برایم می گوید: روزی علی در گوشه منزل پنهان شد امام حسن مانند روزهای گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنی شنیده بیان کند.

 

اما زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه از این پیشامد تعجب کرد! امام حسن عرض کرد: مادر جان! تعجب نکن! حتما شخص بزرگواری سخنانم را می شنود، گوش دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است. ناگاه علی بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید.

منبع: بحار الانوار جلد 43، ص345

وجیزه: جاذبه سیب، آدم را به زمین زد و جاذبه زمین سیب را... فرقی که نمی کند سیب یا آدم؛ سقوط سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست.

ناشنیدنی: آفرینش هستی در 6 روز...

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ

آفرینش کرات در 6 شبانه روز

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ {سوره مبارکه اعراف/ آیه شریفه 54}

همانا پروردگار شما خدایى است که آسمان‏ها و زمین را در شش روز آفرید (در مدتى مساوى با شش روز یا شش شبانه روز، یا شش دوران)، آن گاه بر تخت (تدبیر جهان هستى) سلطه و استیلا یافت. شب را (پرده ‏وار) بر روز مى‏پوشاند به گونه ‏اى که شب پیوسته روز را مى‏طلبد و روز هم همواره شب را مى‏جوید و خورشید و ماه و ستارگان را در حالى که (میان جوّ غیر متناهى) مسخّر و رام فرمان او هستند بیافرید. آگاه باش که آفرینش و فرمان (نافذ در همه آفریده‏ ها) از آن اوست ثابت و دائم و پربرکت است خداوند که پروردگار جهانیان است{ترجمه مشکینی}

خیلی وقته بود که دلم می خواست تو زیرمجموعه مطالب "نا شنیدنی" شروع به انتشار مطالبی از قـــرآن و نماز کنم، البته مطالب قرآنی تو پیکایل از قبل هم وجود داشت ولی متاسفانه بصورت مستمر نبود، چند روز پیش که تفسیر آیه شریفه 54 سوره مبارکه اعراف مربوط به "آفرینش ابتدایی هستی" رو دیدم بنظرم رسید موضوع خوبی برای شروع دوباره و مستمر مطالب قرآنی هستش، شکر خدا از امروز این کار رو شروع کردم و امیدوارم روزءی انتخاب آیات برای انتشارشون تو وبلاگ رو خدا خودش برسونه  و امـّــا آیه شریفه 54 سوره مبارکه اعراف...

نکات آیه؛

  1. کلمه «یوم»، غیر از «نهار» است. «نهار»، روزِ در برابر شب است، ولى «یوم»، گاهى به معناى روز است و گاهى به معناى شبانه روز و گاهى هم به روزگار و دوره، یوم گفته شده است و در این آیه، معناى اخیر {یعنی روزگار و دوره }مراد است.
     
  2.  «تبارک» از «برکت»، به معناى بقا و ماندگارى است. «بَرَک»، سینه‏ ى شتر است، وقتى که شتر سینه‏ اش را بر زمین مى‏گذارد، نشانه‏ ى استقرار و ماندن اوست. آنگاه به هر صفتى که پایدار و بادوام باشد و هر موجودى که داراى عمر طولانى یا آثار مستمرّى باشد، برکت گفته شده است. «بِرکه»، نیز جایى است که مدّتى طولانى آب در آن مى‏ماند و ذخیره مى‏شود.
     
  3. با توجّه به قرائن موجود در این آیه و آیات دیگر قرآن، منظور از «خلق»، آفرینش نخستین و منظور از «امر»، جعل و وضع قوانین حاکم بر هستى است که آفریده‏ها را در مسیر خود هدایت مى‏کند.
     
  4.  «استوى على العرش»، کنایه از قدرت، سلطه، تدبیر، هدایت و اداره کامل جهان است. در زبان فارسى هم، بر تخت نشاندن یا از تخت نشستن، یعنى بر اوضاع مسلّط شدن و قدرت و حکومت را به دست گرفتن. البتّه ممکن است «عرش»، کنایه از جهان ماوراى ماده و «کرسىّ» کنایه از جهان مادّه باشد، چنانکه در آیةالکرسى مى‏خوانیم: «وسع کرسیّه السموات و الارض».

    در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...{اینجا کلیک کنید}

پوستر محرم

 

آتش جهنم به آتش نفاق دل اینچنین منافقانی گرم و هولناک است...!

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا لَّمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلاً

هر آینه خداوند آنان را که ایمان آوردند سپس کافر شدند و باز ایمان آوردند ، سپس کافر شدند و به کفر خویش افزودند نخواهد آمرزید و به راه راست هدایت نخواهد کرد(سوره مبارکه نسا آیه شریفه 137)

 

از مصادیق بارز این آیه، کسانى همچون شَبَث‏ بن ربعى هستند که در تاریخ آورده ‏اند او در زمان پیامبر مسلمان شد، پس از پیامبر مرتد شد، سپس توبه کرد و یار حضرت علی(ع) گشت. امّا بعد فرمانده خوارج شـد و جنگ نهروان را به راه انداخت. باز توبه کرد و یار  امام‏ حسن و امام‏ حسین‏ علیهما السلام شـد واز کسانى بود که به امام حسین‏ علیه السلام  نامه دعوت نوشت، امّا در کوفه به مسلم بى‏ وفایى کرد. در کربلا جزء لشکر یزید شد و به شکرانه قتل امام ‏حسین‏ علیه السلام مسجدى در کوفه ساخت.

نا شنیدنی(28): قطره های اشک علی علیه السلام

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۰۱ ق.ظ

بِسْم الِله الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روایت شده در بحارالانوار؛ یکی از اصحاب علیبنام (حبه عرنی) می گوید: شبی من با (نوف) در صحن حیاط دار العمارة کوفه خوابیده بودیم، اواخر شب بود ناگاه دیدیم علیآهسته از داخل عمارت بیرون آمد وحشت فوق العاده او را فرا گرفته، قادر نیست توازن خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار نهاده مانند افراد واله و حیران به آسمان نگاه می کند و این آیات را تلاوت می کند:

هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز ، خردمندان راعبرتهاست(190)آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته ، یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند : ای پروردگار ما ، این جهان را به بیهوده نیافریده ای ، تو منزهی ، ما را از عذاب آتش بازدار(191)ای پروردگار ما ، هر کس را که به آتش افکنی رسوایش کرده ای و ظالمان را، هیچ یاوری نیست(192)ای پروردگار ما ، شنیدیم که منادیی به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم پس ، ای پروردگار ما ، گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را از ما بزدای و ما را با نیکان بمیران(193)ای پروردگار ما ، عطا کن به ما آنچه را که به زبان پیامبرانت به ما وعده داده ای و ما را در روز قیامت رسوا مکن که تو وعده خویش خلاف نمی کنی(194)
{آیات شریفه 190 تا 194 سوره مبارکه آل عمران}

حبه عرنی می گوید: علیمکرر ای آیات را زمزمه می کرد و آنچنان دل باخته این زیبایی ها و آفریننده این همه عظمت گردیده بود و چنان از خود بی خود شده بود که گویی هوش از سرش پریده است. حبه و نوف، هر دو در بستر خویش آرمیده و این منظره حیرت انگیز را نظاره می کردند. تا علیکم کم به خوابگاه حبه نزدیک شد و فرموند: حبه! خوابی یا بیدار؟

ادامه مطلب؛

ناشنیدنی (25): بنده شیطانــــ و لبیک او...!

شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ب.ظ

شیطان؛ راهنمای وادی جهنم
 

در یکی از روستاهای اصفهان، مردی در حال مرگ بود. او را رو به قبله گذاشتند تا آماده مرگ شود، از قضای ربانی در آن روستا عالم زاهدی بود پیش او رفتند و از او خواستند که بر بالین آن مرد بیاید و شهادتین را به او تلقین کند و او نیز چینین کرد و بر بالین فرد محتضر خاضر شد؛

آن عالم زاهد می گوید من بر بالین محتضر رفتم و شهادتین را به او تلقین کردم و به او گفتم: بگو "لااله الا الله" او هم گفت لا اله الا الله...! در این هنگام ناگهان از گوشه ای اتاق صدای کسی را شنیدم  که گفت: بنده من راست می گوید! با تعجب به محتضر گفتم: بگو، یا الله او گفت. دوباره صدای آن شخص را شنیدم که گفت: لبیک ای بنده من! من از این وضع بسیار نگران شده و در وجودم احساس ناراحتی می کردم و با تعجب سوال کردم:

تو کیستی که این محتضر که یا الله می گوید تو در جوابش لبیک می گویی؟! گفت من خدایش هستم و او بنده خاص من است و ساالها  از من اطاعت و فرمانبرداری کرده و یک عمر غلام حلقه به گوش من بوده است. پرسیدم مگر تو کیسی؟

گفت من شیطان هستم...!

 

وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَّرِیدٍ ﴿۳﴾سوره مبارکه حج و برخى از مردم در باره خدا بدون هیچ علمى مجادله مى‏کنند و از هر شیطان سرکشى پیروى مى‏نمایند.

وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً

فَهُوَ لَهُ قَرین‏(36) سوره مبارکه زخرف

 و هر کس از یاد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او

شیطانى مى‏گماریم تا براى وى دمسازى باشد.

 

 

این کلیپ زیبا از مجموعه سخنان استاد رائفی پور هست که در مورد نام حضرت علیعلیه السلامدر قرآن صحبت کرده اند امیدوارم مورد توجه شما دوستان عزیز قرار بگیره؛ در ضمن اگر از برادران عزیز اهل سنت هستید و به بدنبال راه های حقیقت هستید وعده حتمی خدا حتماً در مورد شما محقق خواهد شد، چرا که خداوند خود اینگونه وعده داده است:

سوره عنکبوت، آیه 69
قال الله تعالی: الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا…
و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند ، قطعا به راههای خود هدایتشان خواهیم کرد.
 
چرا که خداوند هدایت انسان ها را حقی واجب بر خود مقرر نموده و کافیست نظر خدا را به خود جلب نماییم؛
خداوند براى سفرهاى دریایى و صحرایى که در طول مدت زندگی انسان‏ها به ندرت پیش مى‏ آید، راهنما قرار داده است، آیا مى‏توان پذیرفت که براى حرکت دائمى انسان‏ها و گم نشدنشان در مسیر حق، راهنما قرار نداده باشد؟ و این بیانگر لزوم رسالت و امامت براى هدایت بشر می ‏باشد. {برگرفته از آیه 97 سوره انعام}
 
در ادامه 3 کتاب و مناظره زیبا و جالب از مجموعه مناظره اهل سنت و تشیع رو می خوام براتون بزارم اما بنظرم قبل از شروع این بحث با خدا نجوای 1 دقیقه ای داشته باشید با این مضمون که خدایا من حرف طرف مقابلم را خواهم خواند اگر حق است حقانیتش را به وضوح برایم آشکار ساز و در این هنگام وسوسه های شیطان را در من بی اثر کن تا در قیامت، حجت بین من و تو تمام شده باشد. این مطالب برای دوستان و برادران شیعه ام موجب یقین و قوت قلب خواهد شد.

جالب اینکه راه تحقیق به طور کلی از منابع اهل سنت است که در قالب داستان شیرین {شبهای پیشاور، مکالمات حسنیه و کنفرانس علمای بغداد} آورده شد باید توجه داشته که چگونه حقانیت تشیع  در بطن متون اهل سنت قرار دارد؛
با سلام خدمت پیکایلی های عزیز؛ طبق قولی که داده بودم بخش آخر و سوّم این بحث آماده است؛
 در بخش اول این مطلب به بیان داستان گفتگوی پیامبر مکرم اسلام و مسیحیان نجران و گفتگوی امام رضا علیه السلام و جاثلیق رهبر مسیحیان اشاره شد و در بخش دوّم به دلایل مشتبه شدن امر بر مسیحیان و دلایل اینکه فرد به صلیب کشیده شده شخصی غیر از حضرت عیسی علیه السلام بود اشاره شد و اما بخش آخر:

 {بخش اول و دوم را نخوانده اید؟ بخش اول. بخش دوّم}

-...و خدایى که آسمان‏ها مٌلک اوست، چه نیازى به فرزند و شریک دارد؟ «سبحانه ان یکون له ولد له ما فى السموات»موسسه عترت نور

و در سوره مائده، بعد از بیان قضیه درخواست غذای آسمانی توسط حورایون از حضرت عیسی ، حضرت عیسی مسیح  بصراحت اعلام می کنه که من نه خدایم و نه چنین چیزی به مردم گفته ام:

و آنگاه که خدا به عیسی بن مریم گفت : آیا تو به مردم گفتی که مرا و، مادرم را سوای الله به خدایی گیرید؟ گفت : به پاکی یاد می کنم تو را نسزد مرا که چیزی گویم که نه شایسته آن باشم اگر من چنین گفته بودم تو خود می دانستی زیرا به آنچه در ضمیر من می گذرد دانایی و من از آنچه در ذات تو است بی خبرم زیرا تو داناترین کسان به غیب هستی

گاهى سؤال و توبیخ یک بی گناه، براى هشدار به دیگران است. «ءأنت قلت» گاهى به در مى‏گویند تا دیوار بشنود. و اینگونه خداوند برای فهم ما سخن خود را مفهوم تر به عقل انسان و گاه با ادبیات عامه فهم بیان می کند.

در علت اینکه مسیحیان چرا حضرت عیسی را خدا می دانند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1- متولد شدن از مادر، بدون وجود پدر
2- زنده کردن مردگان و برخیزاندن آنها از قبر
3- خلق کردن پرنده ای از گل و دمیدن در آن و جان گرفته گل پرنده ای شکل
4- شفاء کور مادر زاد و شفای بیماری پیسی

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید..

با سلام خدمت پیکایلی های عزیز؛ همونطوری که قول داده بودم بخش دوم این بحث رو آماده کردم و امیدوارم براتون مفید واقع بشه؛در بخش اول بعد از بیان داستان آمدن مسیحیان نجران به خدمت پیامبر مکرم اسلام و گله مندی از ایشان در مورد سخنانی که در مورد عبد بودن حضرت عیسی مسیح می فرمایند به شرح داستان گفتگوی امام رضا علیه السلام و جاثلیق رهبر مسیحیان اشاره شد و اینکه حضرت عیسی علیه السلام در قرآن 17 بار و در  اناجیل 80 بار به حضرت مریم سلام الله علیها نسبت داده شده و خود را بنده ای از بندگان خدا معرفی می کند. {بخش اول را نخوانده اید؟ اینجا کلیک کنید.} و...

حال باید بدنبال دلایلی باشیم که علت مشتبه شدن امر بر مسیحیان را روشن کند و البته دلایلی برای اینکه فرد به صلیب کشیده شده کسی بجز حضرت عیسی علیه السلام است، در تفسیر نور در شرح این آیه اینگونه می خوانیم:

1- مأموران دستگیر کننده، رومى و غریب بودند و حضرت عیسى ‏علیه السلام را نمى‏شناختند. 
(در تفسیر فرقان نیز آمده است: احتمالا کسی که بنای خیانت داشت و با گرفتن پول،عیسی را به مخالفان معرفی کرد، خود به شکل حضرت تبدیل شد و گرفتار گشت)
2- اقدام براى دستگیرى عیسى، شبانه بود.موسسه عترت نور
3- شخص دستگیر شده، از خداوند شکایت کرد. که این شکایت با مقام نبوّت سازگار نیست.
4- همه انجیل‏هاى مسیحیان که فدا شدن عیسى وبه دارآویختن او را با آب وتاب نقل کرده ‏اند، سالها پس از عیسى نوشته شده وامکان خطا در آنها بسیار است.
5- گروه‏هایى از مسیحیان مسأله صلیب را قبول ندارند و در اناجیل هم تناقضاتى است که موضوع را مبهم مى‏کند.
6- و ششم بیان محکم خداوند در محافظت از حضرت عیسی در مقابل بدخواهان و قوم بنی اسرائیل؛ در آیه شریفه 110 سوره مبارکه مائده می خوانیم*:
 

وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ

    بااین دلایل روشن نزد بنی اسرائیل آمدی ، من آنان را از آسیب رساندن به تو بازداشتم.

 در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...

عکس: حضرت مسیح (ع)
سلام به پیکایلی ها عزیز؛ مدتی پیش یعنی 10 پست قبل، تویه ناشنیدنی(12) مطلبی با عنوان "پیشنهاد ابلیســــ...! و پاسخ عیسی مسیحـــ (علیه السلام)" قول دادم مطلبی برای اثبات عروج حضرت مسیح علیه السلام و رد ادعای تثلیث رو براتون گردآوری کنم که امروز خدا رو شکر میکنم که فرصت وفای به عهدم رو مهیا کرد،اما به دلیل زیاد شدن حجم این مطلب انشالله در 3 مطلب ناشنیدنی به مرور روی وبلاگ ارسال میشه و امیدوارم مفید واقع بشود.موسسه عترت نور

* و اما بخش اوّل تثلیث مسیحیت و پاسخ قرآن:
     ''طایفه‏ اى از مسیحیان نجران خدمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) رسیدند و عرض کردند: چرا نسبت به پیشواى ما خورده مى‏گیرى؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من چه عیبى بر او گذاشتم؟ گفتند: تو مى‏گویى او بنده خدا و پیامبر او بوده است!

این مطلب، شان نزولی است بر آیه شریفه 172 سوره مبارکه نساء که بعد از این گفتگو نازل شد:

 

لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْداً لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعًا

مسیح ابایی نداشت که یکی از بندگان خدا باشد و ملائکه مقرب نیز ابایی ندارند هر که از پرستش خداوند سر باز زند و سرکشی کند ، بداند که خدا همه را در نزد خود محشور خواهد ساخت.

 

در ادامه مطلب به خواندن ادامه دهید...